naghmeirani

• 

  fahimeh_n

• Jun 25, 2011

مرسی...

• 

  fahimeh_n

• Jun 25, 2011

• 

  نقاب خردادی

• Jun 24, 2011

• 

  نقاب خردادی

• Jun 24, 2011

• 

  عطار

• Jun 24, 2011

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/281933-%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%80-%D9%85%DB%8C%D9%80%D9%80%D8%B1%D9%85%D9%80-!-%D8%A8%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%90-%D8%B9%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D9%80%D9%80%D9%80%D9%85%D9%80-(-%D9%84%D9%80%D9%88%D8%B3-%D8%AF%D8%AE%D9%85%D9%80%D9%80%D9%84-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DA%AF%D9%80%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%8F%D8%B2%D8%A7-%D8%AF%DB%8C-)

• 

  ni_rosa_ce

• Jun 23, 2011

• 

  عطار

• Jun 23, 2011

مرسی خوبم منم
چه دعایی میکنی؟ راستش رو بگی...

• 

  لیمویی

• Jun 23, 2011

N

• N

  neda angel

• Jun 23, 2011

me30 az in axe khoshgel u khodet goli ajijam

• 

  دختر شرقی

• Jun 23, 2011

• 

  دختر شرقی

• Jun 23, 2011

• 

  دختر شرقی

• Jun 23, 2011

• 

  دختر شرقی

• Jun 23, 2011

واااااااااااااااااایییی .... چقّد دلم خواست

• 

  middbox

• Jun 23, 2011

سلام آره خيلي زيباست...
مرسي كه سر زدي

• 

  elaheh-98

• Jun 23, 2011

• 

  elaheh-98

• Jun 23, 2011

• 

  *** s.mahdi ***

• Jun 23, 2011

[IMG][IMG]

N

• N

  neda angel

• Jun 23, 2011

• 

  @ RESPINA @

• Jun 23, 2011

کاش خورشید
بماند در خواب
من ز فردا
نگرانم نگران

• 

  middbox

• Jun 23, 2011

مرسي .. راستي نمايه زيبايي داري...

• 

  عطار

• Jun 22, 2011

سلام نغمه جان
خوبی؟
ممنون تو چه میکنی؟
اخی...

• 

  دختر شرقی

• Jun 22, 2011

• 

  نقاب خردادی

• Jun 22, 2011

.
.
.
.
.
.
.
.slm

• 

  دختر شرقی

• Jun 21, 2011

[IMG]

• 

  دختر شرقی

• Jun 21, 2011

• 

  نقاب خردادی

• Jun 21, 2011

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/showthread.php/115170-دکترعلی-شریعتی

• 

  shahryar14

• Jun 21, 2011

جوان تبلیغ کننده و هیزم شکن

روزی (تبلیغ کننده) جوانی، هیزم شکنی را در حال کار در جنگل می بیند و با فخمیدن اینکه هیزم شکن در تمام عمر خود حتی اسمی از عیسی نشنیده، با خود می گوید:

«عجب فرصتی برای به دین آوردن این مرد!!»

همینطور که هیزم شکن در تمام روز به طور یکنواخت مشغول تکه کردن هیزم و حمل آنها به گاری بود، جوان زیاد صحبت می کرد، سرانجام از صحبت کردن باز می ایستد و می پرسد:

«خوب حالا حاضری دین عیسی مسیح را بپذیری؟»

هیزم شکن پاسخ می دهد:

«نمی دانم شما تمام روز درباره عیسی مسیح و این که وی در همه مشکلات زندگی به یاری ما خواهد شتافت، حرف زدید؛ اما خود شما هیچ کمکی به من نکردید!!!»

=======

وقتی فکر می کنم، می بینم که: جای بسی شرمندگیست!!!

• 

  عطار

• Jun 21, 2011

سلام نغمه گل
خوبی؟
ممنون منم خوبم
امتحانا تمام می شوند.... :دی
ببین چه خجالتی هم هست دخترمونمون :دی

• 

  ni_rosa_ce

• Jun 21, 2011

• 

  ni_rosa_ce

• Jun 21, 2011