-
حضرت مهدی نمیاد ، مهدی جای هست و ما باید برویم(برویم تا بشویم)
ظهور
از دکتر عباسی
ختم قرآن کریم...هفته ی هشتم ... ختم سوم.... ختم صلوات.... ختم سوره ی قدر ..... در تاپیک مهدیه 1
نه بابا،کاش می شد 24 ساعت اونجا باشم....
اگه رفتین،یادی از این داداشتونم بکنین....
پای بند قفسم باز و پر بازم نیست
سر گل دارم و پروانه ی پروازم نیست
گل به لبخند و مرا گریه گرفته ست گلو
چون دلم تنگ نباشد که پر بازم نیست
گاهم از نای دل خویش نوایی برسان
که جزین ناله ی سوز تو دمسازم نیست
در گلو می شکند ناله ام از رقت دل
قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست
ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت
بی تو دیگر سر ساز و دل آوازم نیست
آه اگر اشک منت باز نگوید غم دل
که درین پرده جزین همدم و همرازم نیست
دلم از مهر تو درتاب شد ای ماه ولی
چه کنم شیوه ی آیینه ی غمازم نیست
به گره بندی آن ابروی باریک اندیش
که به جز روی تو در چشم نظر بازم نیست
سایه چون باد صبا خسته ی سرگردانم
تا به سر سایه ی آن سرو سرافرازم نیست
---
شعر از سایه
کجاش خنده داشت.....
دارم عرفانی صحبت می کنم....
بدجوووووووور...!!
حتما" برین....
آره برای عروج....
خنده داره؟؟؟
خب شمام برین تا بدونین چه صفایی داره.....
البته این روزا که بارون نمییاد،ولی بازم با صفاست.....
دیگه پابندش میشیناااا......
جدی نرفتین؟؟؟
یه جای خوب برای عروج هست....
شب بارونی (البته بارون نم نم) خیابون شهید آقایی چه صفایی داره......
چه می دونم والا....
ولی فکر کنم شما از رو دست من تقلب کردی.... :دی
آبجی تا حالا طرف خیابون شهید آقایی رفتین؟
سلام...
ممنون بابت عکس...
خیلی قشنگه....
زمینه ش شبیه زمینه ای هست که واسه پروفایلم انتخاب کردم....
اسلام علیک یا صاحب العصر و الزمان (عج)
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بدآهنگ است
بیا ره توشه برداریم،
قدم در راه بی برگشت بگذاریم،
ببینیم آسمانِ هر کجا آیا همین رنگ است؟
.....................
مسیحای جوانمرد،ای من ،ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است،
ای دمت گرم و سرت خوش باد،
سلامم را تو پاسخ گوی
در بگشای
(م.امید)
سلام چطوری؟!
لحظه ها در گذرند
شاید این بار دم آخر من بود
شاید این لحظه ، همان لحظه کوچ است
نگذاریم که از لحظه ای از عمر
غافل از بودن خویش
در پی بازی هوس
بگذرد عمر
و ما
همچنان بی خبر از
خویشتن خویش
بسپاریم به ره......
-----------------
یادمان باشد اگر دور شدیم ، این صدای نفس خاطره هاست که چنین دلگرمیم.....
یاحق
زندان ها همیشه هستند و فرار از یکی ، گرفتاری در یک زندان مخوف دیگری است
و تا وقتی در این دنیا هستیم و کالبد عنصری ما وسیله ارتباط ما با جهان خارج است در زندان به سر می بریم
منظور از سفر ، سفر به درون بود ، می خواهم کاشف اقلیم خویش باشم و بعد از آن بجای فرار از زندان ، از زندان هجرت کنم.......
مهمترین آذوغه این سفر ، آرامش است که امیدوارم به آن دست پیدا کنم و راهی آن شوم
دنبال همسفر می گشتم ولی ..... نشد ، اشکالی ندارد. من حرکت خواهم کرد و بیش از این منتظر نخواهم نشست، شاید در مسیر راه همسفری یافتم .....
دارم خودم رو برا سفر آماده می کنم
سلام آبحی
خوبین؟
سلام دوست گرامی
بابت تبریک سال نو خیلی ممنون
ببخشید دیر جواب دادم
مشکلی برام پیش امده بود نمی تونستم جواب لطفتون روبدم
با تاخیر زیاد سال نومبارک ..امیدوارم سال خوب وپربرکتی داشته باشید
مرسی ستاره خانم واقعا ممنون
سلام
ریشه های قیام عاشورا
آپدیت شد -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
