این دیدار بیش از همه چیز فقط یک پیام بود، و نه بیشتر. یاکوب تا دو ساعت دیگر می رفت و این موجود زیبا را برای همیشه از دست می داد. این زن خودش را فقط به عنوان محرومیت به او نشان داد؛ زن را فقط به این دلیل دیده بود که پی ببرد هرگز نمی تواند متعلق به او باشد. او را به مثابه مظهر هر آنچه داشت با عزیمتش از دست می داد، ملاقات کرده بود.
مهمانی خداحافظی، میلان کوندرا