میروم، قدمهایم آرام است
جای پاهایم میماند
لیوانم را اینجا میگذارم
خالی از آب است
لبانم از تشنگی خشکیدهاند
فصلی سخت در انتظار است، فصل تنهایی
میروم، آرام میروم، میروم
لیوانم را بردار،
اشکال نداره انشاالله موفق باشی پس اینطور همستراتو فرستادی برن سر خونه زندگیشون میبینم که خودتم مشتاق این محاکمه می باشی گفتیم صبر کنیم یه چند روز بگذره مطمئن بشیم که میای باشگاه دوباره بعد محاکمه را تشکیل بدیم که یه وقت موقع محاکمه متواری نشی
سلاااااااااااااام
به به
باشگاه باید چراغانی کنیم
میگفتی گاوی .......گوسفندی قربونی کنیم
بالاخره تشریف اوردید
ای بابا
خوبی؟
چرا خراب؟ ایشالا که قبول میشی نگران نباش
اره سرم شلوغه .....چه خبر؟ از اون کومچول های من چه خبر؟ بزرگ شدن؟ لپو رو میگم