خشك آمد كشتگاه من در جوار كشت همسايه.گرچه می گويند: "می گريند روی ساحل نزديك سوگواران در ميان سوگواران."قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسدباران؟بر بساطی كه بساطی نيست در درون كومه ی تاريك من كه ذره ای با آن نشاطی نيست و جدار دنده های نی به ديوار اتاقم دارد از خشكيش می تركد-چون دل ياران كه در هجران ياران-قاصد روزان ابری ، داروگ ! کی می رسدباران؟