اندوه-آلفرد دوموسه
من نیرو و زندگی ام را از دست دادم
و دوستانم و شادمانی ام را
از دست دادم تا افتخار
که باور کردن به نبوغم را باعث میشد
وقتی واقعیت را شناختم
باور کردم که یک دوست است
وقتی آن را دریافتم و حس کردم
دیگر حالم از آن به هم می خورد
و با این وجود آن ابدی ست!
و آنان که از آن گذشتند
این پایین همه را نادیده گرفتند
خدا حرف می زند باید به او جواب داد
تنها دارایی که در دنیا برایم می ماند
بعضی وقت ها گریه کردن است...