خيبر
پسندها
4,040

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نمیدونم والا،‌خدا کنه همینطور که میگی باشه...
    من کجا دلم پاکه بابا، هنوز منو نشناختی،‌خدا خبر داره فقط از کارهام:(
    اگه با داروی زمان همه چی مثل اولش میشه اول امید به خدابعدشم همین دارو رو مصرف میکنم..کنارشم یکم صبر...
    الان فونت خوب شد !دستت هم درد نکنه ...

    ینی هیچ کاری از دستم بر نیاد ! مگه میشه !
    حتما یه راهی هست !
    اول میشینم فک کنم ببینم ناراحتیش از کجاست ..اینجوری راحت تر میشه تصمیم گرفت ...
    البته هنوز شک دارما، چون هنوز باورم نمیشه!!!!!

    حالا چرا گفتی خدا رو ببینا؟؟؟
    ینی تا الان موبایل میبردی سر جلسه امتحان ! عجب !

    بهت ماشین حساب نداد , حتما خودش لازم داشته دیگه ..
    تازشم اگه ماشین حساب بهت میداد که اپیزود من اوج داستانش بهم میریخت که :دی

    فونتت هم خوب نبیـــد ! :d
    خیلی بزرگش کردی ! بزارش روی small میشه همون اندازه فونتهای پروفایل من ..
    منم دارم تئوری های مدیریت رو میخونم، اینم 600 صفحه است:biggrin:
    به به به به، گفتی دهنم اب افتاد دلم به تاپ تاپ افتاد:D

    پس آرش جان فعلاً شبت خوش
    راستی زنگ زدم نظام وظیفه گفت چون من تک پسری ام که بالا 18 ساله معاف میشم، ولی باز بپرس واسم دقیق تر، هنوز تصمیم نگرفتم شیرینی بدم یا ندم:D
    حاجی من کم کم یواش یواش آسه آسه نم نم برم:D
    فردا آزمون آزمایشی دارم، مدیریت اجرایی میخوام بدم ارشد:cool:

    خبری هم نسیت دیگه انگار...
    بیام تهران که از آلودگی بمیرم؟
    نمیخواد ببری. توضیح هم بدی خوبه.
    نه نامشو نخوندم.
    میگم میخوای از زیرش در بری.
    هر کی میخواد موضوع رو عوض کنه، میزنه تو کار این بیچاره.

    حالا یه مشت چیز میز جالب بگو.
    اره. میگن والا
    خودم که خبر ندارم. دی:
    اگه کادویی چیزی خواستی بفرستی مشکلی نداره.

    وقت کم آوردن و ماشین حساب هم میذاریم قسمت اوج داستان :دی

    ماشین حسابتو چرا نبردی آخه ؟!

    چه کشیدی سر جلسه !! :دی
    مثل بچه ی خوب شب قبل از امتحان برنامه تو جمع میکردی دیگه..
    هی فلانی…
    زندگی شاید همین باشد
    یک فریب ساده و کوچک…
    آن هم از دست عزیزی
    که تو دنیا را جز برای او
    و جز با او نمی خواهی
    من گمانم زندگی باید همین باشد…….
    (اخوان)
    وای خدا فک کن !
    سر امتحان آرش بزنه توی سر خودش !
    عجب صحنه ای ! میشه ازش یه اپیزود ساخت! :دی
    آقا نگاهت جای آهو هاست می دانم
    دستان پاکت مثل من تنهاست می دانم

    آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد
    جای دل تو وسعت دریاست می دانم

    آقا اگر تو بر نمی گردی، دلیل آن
    در چشم های پر گناه ماست می دانم

    جای سر انگشتان پور نورت، در این ظلمت
    مانند رد باد بر شن هاست می دانم
    ولی واقعا اگه امروز نمیومدی باشگاه یه سر بهمون نمیزدی مطمئن میشدم تو ايهوشكول زندونیت کردن, نمیذارن بیای بیرون شهر بهمون سر بزنی ! :دی

    خلاصه شانس آوردی :دی
    حسام میگفت ماساقولي شهر ماست:دي

    شما هم تو ايهوشكول زندگي میکنی :دی

    ماساقول و که فهمیدم یکی از ایالات روسیه ی کمونیستی هستش:دی

    ولی ايهوشكول نمیدونم !
    خدای من
    تمام اشتیاق من!

    مرا به خود رها مکن ...

    تمام سینه ی مرا غم تو چنگ می زند!

    مرا دگر جدا مکن ،

    جدا مکن !

    کرانه تا کرانه من

    اسیر ذره ذره ی تو گشته ام!

    تمام ذره های آفتاب من!

    تمام التهاب من !

    مرا ز آسمان خود جدا مکن !

    ... جدا مکن
    ماساقولی
    سلام آرش اینا چیه به حسام میگی ![IMG]
    این عکسی که اواتارت گذاشتی 2 سال پیش هم آواتارت بودااا..

    عکس ها رو چند سال روکامپوترت نگه میداری آخه ؟ :دی
    سلام تئودور تيبورچيان
    از كرانه باختري رود اردن چه خبر؟
    اورشليم؟
    بيت لحم؟
    ايهود اهارانوت چطور؟

    خوبي؟
    نبودي گلابي؟
    ميتركونيم ;)
    سلام، خسته نباشی، از صبح تا حالا تاپیک پاک نکردم، اصلا کار مدیریتی نداشتم....:دی...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا