تو همونی که توی موج بلا
واسه تو دستا مو قایق می کنم
اگه موجا تو رو از من بگیرن
ذره ذره آب می شم دق می کنم
وای که دلم طاقت دوری تو هیچ نداره
بعض نبودن تو اشکامو در میاره
بی تو من پاییز پاییزم
کاش شعر پاییزی مرا می شنیدی
کاش روی زرد پاییزی ام را میدیدی
و کاش دستان سرد پاییزی ام را می گرفتی
ای پاییز دوست داشتنی من
بی تو هیچم بی تو پاییزم
دوستت دارم ای عشق پاییزی من
غصه اگر هست ! بگو تا باشد !ا
معني خوشبختي ،
بودن اندوه است ?!ا
اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و شور
چه بخواهي و چه نه ! ميوه يک باغند
همه را با هم و با عشق بچين ?ا
ولي از ياد مبر،
پشت هرکوه بلند ، سبزه زاري است پر از ياد خدا
و در آن باز کسي مي خواند ،
که خدا هست ، خدا هست
و چرا غصه ؟ چرا !؟!ا