elma
پسندها
313

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خوش به حالت :دی !
    خداییش خیلی حس خوبیه !
    هرچند من بخش کولر روشن کردنش رو اصلا حمایت نمی کنم :ی ی: (حرف دهن کجی !! )
    دیروز جاتون خالی !
    2 هزار نفر بسیجی ناقابل آورده بودن، واسه خودشون برنامه گذاشتن و صفارو آوردن و تجمع و تظاهرات و بیانیه پایانی و . . .
    کلا خوشن دیگه
    پیش خودشون نمیگن "بده، زشته، دروغ بده !"
    بذار بیان و برن
    اینجوری حداقل بچه های خودمون، بسیجی های خودمون تو حقانیت اینا شک می کنن
    کور که نیستن
    صبح می بینن آدم از بیرون اومده
    شب هم می بینن که اخبار به اونا میگه "دانشجویان پیرو ولایت" :دی !
    نسوختم, منو سوزوندی!
    20 سوالیه؟ خوب بگو درستش چیه !
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/226858-اگه-یه-خانم-در-دوره-جوانی-به-یه-سیب-سرخ-مثل-این-تشبیه-بشه-فکر-می‌کنید-این-خانم-در-زمان-پیری-چه-شکلی-میشه؟
    میگم این 9تا که یه 5،6تاش رو میفتی
    عادتهای موبایلم رو ترک کردم ! چی فکر کردی !
    مگه مثل تو بی اراده ام !!!

    من و جو؟!
    من کاملا واقع گرام :دی !!!
    فیلم سکرت چیه ! خودت رو نگاه کن! درون خودت رو نگاه کن :دی (حال کردی این حرفها رو؟! حضار دارن دست می زنن الان)
    منم همیشه همین بودم
    این سکرت دست یکی از دوستامه، گفتم آقا ورش دار بیار که سکرت خونم افتاده پایین !!!
    ولی نیاورد :دی !
    بعد که این کتاب شما رو خوندم (همون که شما به رشته ی تحریر درآوردین) و یه خورده با خودم حال کردم و از این حرکات فوتبالیستها درآوردم !
    تصمیم گرفتم دیگه فیلم رو ندیدم هم ندیدم :دی !
    البته شاید بعدا همینجوری تفریحی ببینم! اما واسه موفقیت و ابراز قدرت به خودم وابسته باشم تا اون فیلم و حرفهاش و ...
    :دی))))
    فکر کن همسایه هامون کوبیدن، دارن می سازن، بعد نصفه شبم ول کن نیستن، سنگ می برن، رو خونه مون داربست زدن، همه ی اینا جمع شد و امشب فوران کردم یه دور !
    بعد بابام هم ملاحظه میکنه و ...
    با اونم دعوا کردم :دی !
    بعد اومدم قاطی اینجا، این پیام اولت رو دیدم خندم گرفت :دی)))
    یعنی هنوز سرم از اون خشمه درد می کنه ها !
    ولی زدم زیر خنده :دی !
    به هر حال دوست واقعی کسی که ایرادهای دوستشو بهش یادآوری کنه :) من خیلی ازت متشکرم :D

    راستی به چه اسمی می تونم صدات کنم؟ همین الما؟ (یا احیانا المیرا؟! )
    سلام علکم :دی !
    حال و احوال شما؟
    از این شکلک های تعارف و خجالت و ... چی تو دست و بالت داری؟!!
    یه جورایی دیگه واسم عادی شده هرکی تو خیابون از بغلم رد میشه بهم غبطه می خوره (ای بابا تواضع و ... دیگه ! )

    آخه سرم شلوغه !
    خداییش ها !
    من که مثل شماها بیکار نیستم (تو بودی از اینکه سرت شلوغ غر می زدی هی؟)
    آخه می دونی ! کار دارم! خوش به حالتون میری دانشگاه، ما که درسمون تموم شده :دی))) (اینو دیگه مطمئنم خودت گفتی ! بعدا معلوم شد تعداد واحدهاییش که مونده، یه چیز تو مایه های 60،70 تا رو آدم حساب نمی کنه :دی)) )
    میگما !
    من اصلا جوابت رو ندادم
    فقط به خاطراتم از پیام های شما پرداختم :دی !
    ماشالله چقدر من خوش صحبتم :دی
    بعله دیگه
    فعلا همینایی که استاد کورش گفتن رو بخون
    بعد میایم با هم ادامه میدیم

    اون ماجرای گوشی هم
    من تازگی ها واقعا رعایت می کنم، از وقتی تاپیکت رو خوندم :دی و البته قبلش هم یکی از دوستام بهم گفته بود شبا خاموش کن ضرر داره !
    خاموش می کنم و یاد عبارت "بستر" تو تاپیکت میفتم پرتش می کنم اونور :دی)
    جدا دیگه این رو نمی دونم مهمه یا نه، اما دارم عمل می کنم :دی
    کلا گوشی خاموش باشه آدم یه آرامشی داره ها !
    من یکی که خیلی راحت ترک کردم، البته خیلی عادت های بدتر دارم تو همین زمینه ی گوشی، ای کاش بتونم اینا رو ترک کنم :دی !
    ولی جدا ندا جونم
    تاثیر تو و کتابت :دی یه جورایی "خاص"تر از سکرت بود
    یه جورایی من همیشه سردرگم بودم
    انگاری مثل دنبال "یه ورد" بودم که بخونم و خودم رو از افکاری مثل اینکه "من نمی تونم تمرکز کنم" خلاص کنم
    حالا هرروز میگم "زندگیم هرروز و از هرجهت بهتر و بهتر میشه"
    او وه ! یه شب جوگیر شدم، صدای خودمو ضبط کردم، حالا فایل صوتیش رو هم رو گوشیم دارم، میذارم گوش می کنم، روزانه :دی !
    قرار نیست هرچی که بهش فکر کردیم پرت شه طرفمون که
    هرکسی این قاعده رو یه جور حس می کنه و می بینه
    مثلا من الان سعی می کنم همون خوشی ها رو از خودم درکنم
    یادته سکرت چی می گفت؟ می گفت تمرکزمون دست خودمون نیست، احساساتمون که دست خودمون، احساس کنید تا فکر کنید و ...
    من این خوشی ها رو با انرژی انجام میدم
    و از دنیا پسش می گیرم
    باور دارم ندا
    به خدا هم باور دارم
    تو قرآن هم اومده
    من معمولا همیشه از نظر مذهبی در ثبات خاصی نیستم
    اما تو قرآن هم اومده که "و نفخت فیه من روحی"
    خدا از روح خودش در ما دمید
    و "کن فیکون"
    خدا میگه "باش" پس "هست"
    ما از خداییم، چرا این توانایی در ما نباشه؟
    فقط به قول سکرت و اون مثال فیلش( یادت هست؟ )
    یه فاصله ی زمانی داریم که باید خدا رو بابتش شکر هم بکنیم :دی !
    بین خودمون باشه، تازگیا هم شروع کردم به احساس شادی :دی
    اینایی که تو فوتبال گل می زنن و انرژی تراوش می کنن از خودشون رو دیدی ؟ :دی))
    گاهی به دور از چشم دیگران از خودم از این حرکات درمی کنم :دی

    من خیلی وقت پیش سکرت دیدم،
    مثل تو دغدغه ام بود، جوری که چندوقت یه بار می خواستم دوره کنمش و دوباره ببنمش و ...
    الان دست دوستمه، بهش گفتم "بیار که سکرت خونم اومده پایین"
    نیاورد
    بهتر !
    دغدغه ام الان سکرت نیست
    دغدغه ی من اینه که استفاده کنم ازش


    (ادامه دارم ... در پست بالایی :دی، از پایین بیا بالا دیگه!! )
    "ولی البته هنوزم در مورد این بخش از فیلم سکرت یکم تردید دارم که می گفت به هر چی فکر کنی امواج اونو به طرفت میاره !
    نمی دونم شاید چون هنوز درک و تجربه ش نکردم ...
    ولی به هر حال مرسی"

    خواهش می کنم بابا، این چه حرفیه،
    به هر حال وظیفه ی ما باتجربه هاست که شما "خام"ها رو راهنمایی کنیم
    میگم تو بودی مقاله ی "78 ثانیه" رو گذاشته بودی؟
    18 ثانیه تمرکز کنیم رو یه چیزی زنگ به صدا درمیاد و ...؟
    اون خیلی خوب بود
    ندا جونم
    می دونی
    شاید فرق ما یه جورایی اینه که "حقیقت" این نظریه شده دغدغه ی تو
    ولی من اصلا واسم مهم نیست درست باشه یا نه
    با یقین می تونم بگم تا حالا، همیشه از مثبت بودن، همیشه از فکرای خوب کردن، همیشه از انرژی دادن و گرفتن لذت بردم، کیف کردم و نتیجه گرفتم

    (ادامه دارد ... ، در پیام بالایی :دی )
    "واقعا لذت بردم از مصاحبه ی خانوم حقیقت جو
    هم از طرز لباس پوشیدنش هم از صحبتاش ..."
    از بس گفتین منم یک شنبه شب تکرارش رو نگاه کردم، هرچند فکر کنم آخرش که یک دقیقه ی خودش بود خیلی دقت نکردم :دی (مهمش همونجاش بود؟)
    میگما
    همونایی که گفتم :دی
    یه نگاه به "تشکر" و "تشکر شده"اشون بکن
    تو همین پیام پیشینمان !(فرمایشات اسبق) یه چیزی نوشتم پاک کردم،
    اینکه من زمانی که امتیاز خیلی دوست داشتم، خداییش همیشه تشکرهام دو برابر تشکرهایی بود که می گرفتم (حالا 1 و نیم برابر هم میشد گاهی ! )
    ولی حقت بود
    با اون تاپیکت
    خدایی این مسئله ی "دیب" شده بود سوال وجودیم، بنیادی دنبالش بود، رسیدم آخر متن
    حقیقتا می خواستم فحشت بدم ! ( ببخشیدا )
    اه اه !
    جدی یاد اون لحظه میفتم !
    به به !
    از اینورا :دی
    حال و احوال شما؟
    چیکارا می کنی؟ :دی
    حالا اشکال نداره نتونسته بودی جواب "فرمایشاتمونو" بدی

    (این شکلکه که نیشش بازه زلف های افشونی هم داره رو تصور کن :دی )
    دفاع کجا بود
    اینا مسخره کردن خودشون رو
    تو هرکسی باشی (هرچند گویا علیه تو یه لابی کردن :دی)
    بیای تاپیک تازه بزنی
    (من به تاپیکی می گم تازه که یک مفهوم داره، یه مقاله است، یه متن توشه، یعنی پست اولش پر حرفه مثلا)
    حالا این تاپیکت مال 1 ساعت پیش باشه
    اینا سریع میان خودشون رو لوس می کنن و میگن "تکراری"
    جان من نگاشون کن
    همشون 4 روزه عضو شدنا

    اینا یه جورایی الان تو "جنگ امتیاز"ن
    منم یه موقع هایی امتیاز واقعا واسم مهم بود(دوران جوونی و جاهلی دیگه)
    اما اینا یه جورایی بخیلن
    همونایی که بهت گفتن تکراری، روشون کلیک کن مثلا، برو پست هاشون
    یه خورده بگردی احیانا به حرف من می رسی :دی (نرسیدی نزنی تو ذوقم)
    اینا حقیقتا بخیلن !
    اصلا تکراری یعنی چه !
    این رو(اون رو! اونی که تو پیام قبلیه گفتم) مثال می زنم
    توی حرف من
    اینه اونی که میخوای رو بخواه
    و بخواه
    و بخواه
    حالا کتاب می گفت کمیت یافته بخواه و ...
    اما من میگم تو بخواه
    و بخواه و بخواه !
    ولش نکن !
    سکرت رو دیدی؟
    اون پسربچه ه که یه دوچرخه میخواد، عکس دوچرخه رو می کشه و میخوادش
    2 حالتش رو نشون میده،
    یه سری به دست نمیارتش و ناامید میشه و نقاشیشم مچاله می کنه و میندازه دور
    یه سری به دست نمیارتش و بیشتر میخوادش و عکسش رو شبا نگاه می کنه و یه مدت بعدش پدربزرگش(تو فیلم ایشون خیلی معرفی نشدن !!) واسش میگیره دوچرخه رو

    من اینو میگم
    میخوام
    اصرار می کنم رو خواستم
    موافقی؟
    میگما
    منظور من و اون کتاب (اون کتاب رو نمی دونم، خودم رو میگم حالا) جنگ نبود خیلی
    کلا خود منم همینم
    خیلی اهل جنگ واسه چیزی که می خوام نیستم(شایدم هستم)
    منظور من "خواستن" بود
    کتاب میگه چی؟
    میگه
    "بیشتر مردم می ترسن چیزی رو بخوان، و وقتی میخوان به اندازه ی کافی اصرار نمی کنن"
    می بینی؟
    اصلا من همین رو توی زندگی عادی بارها و بارها تجربه کردم
    پلیمر یه درسی داره، اساسی پایه ای، به اسم موازنه
    من این رو برنداشتم، اشکال هم از من بود، بعد یهو دیدم تو چارت رشته یه اشکال تایپی هست، همون رو گیر دادم،
    اول خواستم
    دیدم نمیشه
    در حدی مخالفت کردن که مثلا گفتم مجبورم و ...
    گفتن نه، می تونی بری فلان درست رو یه جا دیگه بگذرونی، ولی این رو باید ورداری !!!
    انقدر پیگیر شدم و اصرار کردم تو چیزی که می خواستم
    که مسوول آموزش گفت "صداش رو درنیار" و واسم درست کرد
    مسوولی که همه فحشش میدن ها !
    قاطیه ! کلا آدمی نیست که به این راحتی ها کارت رو راه بندازه :دی !
    میرحسین؟
    کی هست؟
    همون م.م رو میگی دیگه؟
    فتنه گره؟
    الله
    اکبر!
    پاینده
    رهبر !

    :دی
    دقت کردی این چقدر شبیه "جاوید شاه"ه
    کلمه هاش رو عوض کردن، من نمی دونم ذهن ملت انقدر پیچ میخوره با تبدیل "جاوید" به "پاینده" که متوجه نمی شن؟

    راستی !
    خوب شد گفتی
    باور می کنی من هنوز پیامه رو نخوندم :دی
    امشب بعد از قرنی یک متن رو خوندم(تو اینترنت)
    متن های اینترنتی رو همیشه تیترهایی که از توش انتخاب می کنن خبرگزاری ها و سایت ها و ... رو می خونم
    نمی رم کلش رو بخونم
    امشب حرفهای "رضا گلپور" رو خوندم
    در مورد مشایی و رحیمی و حسین شریعتمداری حرفهای خوشگلی زده بود :دی ! البته ما که تو حزب اُل آنلاین خوندیم از رحیمی به بعدش رو رویت نکردیم
    اما باحال بود
    کلا به نظرم راست میومد
    این اسفندیار خوب آدم عجیبیه :دی !
    اثرات مخربت کلا استرسم کرده :دی
    گفته تو ناحیه کمر نباشه، بعد گفته بهترین حالت تو کیف گذاشتنه :دی!
    این همه ی ملت رو دختر فرض کرده؟
    خب من کیفم کول پشتیه (درست نوشتم ؟ :دی) !
    اونوقت خب تو ناحیه ی کمرم قرار میگیره که !!! (چند روز پیش که لینک دادی خودم الان دارم ابراز احساسات می کنم، امیدوارم درست یادم مونده باشه متنش :دی )

    بعد کلا دیگه چی پیشنهاد می کنین خانم جان؟
    دیگه تو بستر هم نمی بریم
    اصلا تازگیا میریم تو بستر این همراهو خاموش می کنیم خلاص ! :دی
    تخت می خوابم تا 2ه بعدازظهر فردا
    بعد که روشن می کنم
    می بینم 4 نفر کار اورژانسی داشتن و ما تو بستر بودیم
    خدا رو شکر :دی
    سلام
    کدوم تاپیک ؟
    شما اول بصورت تئوری بعد عملی یادبگیرید میتونین تواما پیش برین.
    اگه به مدرکش نیاز دارین بله برین دنبال مدرک و الا نه میتونین خودتونم یاد بگیرین . اگه میرین دوره خاصی من بهتون network+ رو پیشنهاد میکنم.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا