سلاااااااااااااااااااام
چطوری سحرجون،قربونت برم،یاخجیام.
از لحاظ درسی نه بابا سرم شلوغ نیس،ولی از لحاظای دیگه،دیگه دیگه.بماند.نه بابا شوخی می کنم.ما هم هستیم.درهمین نزدیکی.پای آن چنار بلند.زندگی می گذرونیم.امروز رفتین همون میتینگی که بچه ها گذاشته بودن؟
واقعاً بچه های ارومیه یه چیز دیگن، حداقل موهات رو نمی ریزن یعنی خیلی رئوفن
سعید بیا تو رم ببرم ارومیه
اااااااااااااا همه بچه ها که اینجان:
سلام آبجی رها، چه طوری سعید، به بهنام عزیز، خوفی بولووووووو
اون که آره، هواش خیلی توپ بود، خیلی هم چسبید. راستی سیلام هم رسوندن خدمتتون (البته جمعی از مردم مهمان نواز ارومیه)
نه اینجوری نمی شه، باید پولام رو جمع کنم، بندازم تو قلک تا یه روزی بتونم مو بکارم. موهای من توان مقاومت رو در مقابل سحر ندارن