بهزمانیکه محبت شده همچون افسانه بهدیاریکه نیابی خبری ازجانانه
دلرسوا ، دگراز من ، توچه خواهی؟ دیوانه
....................
از آواز دلم زمزمة سازدلم من به فغانم! ......
ای دل چه بگویم وز شررت چه بگویم حیرانم! ......
توهمان شرریکهخرمن جانمن بسوزی توکه با نگهی بهجانمن شعله برفروزی