-
پایان فصل چهارم
http://rapidshare.com/files/389986733/DSC00743.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389989235/DSC00744.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389994110/DSC00745.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389994283/DSC00746.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389995138/DSC00747.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389997262/DSC00748.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389997356/DSC00749.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389998373/DSC00750.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389998709/DSC00751.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389999871/DSC00752.JPG.html
http://rapidshare.com/files/390000524/DSC00753.JPG.html
فصل پنجم
http://rapidshare.com/files/389857426/DSC00713.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389857590/DSC00714.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389859852/DSC00715.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389859996/DSC00716.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389864107/DSC00717.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389863073/DSC00718.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389866509/DSC00719.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389866825/DSC00720.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389866825/DSC00720.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389869192/DSC00721.JPG.html
http://rapidshare.com/files/389869275/DSC00722.JPG.html
ملیساجان سلام خوبی عزیزم این هم ادامه رمان سلام عاشقونه پایان فصل چهارم،فصل پنجم وششم وهفتم
ممنون بانو ....
چه عجب .... درست شد بالاخره ....
ما همیشه به یاد شماییم .... شما کم لطف شدید ....
عرض ادب و احترام خدمت پریسا ....
سلام آبجی جونم
خوبی عزیزم؟
کم پیدایی
چه خبرا؟
لرد و شکر که بهتری. ولی اون روز هم بهت گفتم علت اصلی چیه. تو چون چاخ هستی، وزن بیش از حدت روی پات که آسیب دیده هم هست فشار میاره. به خاطر همین دیر خوب میشه پات. وگرنه باید یک روزه خوب می شدی. اما چه میشه کرد؟ چاخی دیگه!
سلام ملی چاخه. خوبی؟ چه خبر؟ باز یادت رفت حال داداش بزرگت و بپرسی که!!
بهتر شدی؟
سلام ملیسا جان
ممنون خسته نباشی رمان مذکور قفل وبه لیست اضافه شد ببین اگر رمانی هست که به لیست اضافه نشده بگو تا اضافه کنم باتشکر
سلام مرسی عزیزم خوشحالم که دوباره می بینمت یه مدتی بود نمی اومدی
مرسی عزیزم. با یه دنیا آمال و آرزو دارم میرم خونه بخت!
چیه مگه؟ ایرادی داره؟ حسودیت میشه؟
البته من پنجشنبه زود باید برم خونه. خواستگارم میاد خونه مون مهمونی!!! اوکی. با بچه ها صحبت می کنم. ببینم چه جوری میشه. خبرت می کنم حتما. باید اول ببینیم مهران میاد تهران یا نه.
به امید لرد زود زود خوب میشی خواهر جون. تو هم سعی کن فشار نیاری دیگه. بذار زودتر خوب بشی عزیزم.
ما هم دلمون برات تنگ شده. ولی تو که هیچ وقت ما رو تحویل نمی گیری، یا نمیای، یا اگه بیای، زود میری. حالا اگه آخر هفته مهران بیاد، یه برنامه می ذاریم. ببینم میای یا نه.
دکتر رفتی یا نه؟ مگه مجبوری رانندگی کنی خوب؟
ولی لردیش حق داری لنگ بزنی، اون وزن و پای سالم هم نمی تونه حمل کنه، چه برسه به پای آسیب دیده!!! :دی
تو چی کار می کنی با خودت؟ همین که تا الان زنده موندی، باعث تعجبه واقعا!!
کمپوت اناناس و سیب آدم و چاخ می کنه. به خاطر حفظ سلامتیت برات نمیارم!!!
الان اوضاعت چه جوریه؟ چقدر اسیب دیدی؟ خونه نشین شدی؟
سلام ملی چاخه!! خوبی؟ چه خبر؟ چرا نمیای حال من و بپرسی؟ چرا اون روز دیگه زنگ نزدی؟ خجالت نمی کشی تو؟
از لطفتون ممنونم
سلام
مرسی
حمید هستم روزگاران گذشته از روی تایپیک هامون با هم آشنا بودیم
امیدوارم شاد و موفق باشید
سلام ملیساجان عزیزم این درمقابل زحماتتون ناپیداست . پس ازامشب شروع می کنم گذاشتن وسعی می کنم روزی یه فصل بذارم
سلام ملیساجان خداقوت عزیزم من رمان تقدیراین بودکه رودارم تایپ می کنم الان هم سه فصلش روتمام کردم می خوای توتاپیکش بذارم
ای بابا این همه سرمد دعوت کرد از همه مگه تو خبر دار نشدی
منم یه دفعه ای رفتنی شدم وگرنه خبر میدادم ایشالا سال دیگه
شبتون بخیر
ایشالا دوباره دور هم جمع بشیم اینبار با حضصور شما
شبتون بخیر. موفق باشی
نگی من گفتما!!!!
تازه من شب قبلش هی اویزون شدم که منم میام!!!
وگرنه منم یادش نبود!
سلام ملیسا جان
خواهش میکنم ما که افتخار زیارت کردن شما رو توی نمایشگاه نداشتیم
خسته نباشی عزیز -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
