-
سلام سایه جان خیلی خوشحال شدم از دیدنتون
خواهش میکنم همش وظیفه بود عزیز ممنونم
شما هم خيلي خانمي.
خيلي دوستت دارم.
توصيه خاصي نداري؟
سلام آبجي جونم.
اميد وارم حالت خوب باشه.
مواظب خودت باش.
مریم راد http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p...19#post1953319
اینو ببین.بنوسی ها!
اینم لینک فارسی:http://www.byebe.com/ir
[IMG]
سلام بزرگوار
وبلاگم رو به روز کردم
با عنوان :
" حرص نخور"
شاد باشی
قربون مامان مهربونم برم من.
خوب مامان جون اسپم شیرینی تاپیکه دیگه!! همونطور که بچه (من) شیرینی زندگیه!!!
مرسی سایه جونی
وای!!! مامانم اومده!!
سلام مامان جون. خوبی؟
مامان چرا من و تو اندرحکایات دعوا کرده بودی؟ مگه من چی کار کرده بودم؟
اگه شما فرمانده بودی چکار می کردی؟
سلام مامانم
خووبی ؟
می‌دونم، آخه جواب پیامم رو ندادی :دی
خوب این تاپیک رو که الان فرستادم ببین، می‌خوام همون تاپیک توی بخش ادبیات هم باشه
مهم نیست زننده تاپیک و پست‌ها خودم باشم، می‌تونی خودت یه تاپیک بزنی به همون شکل و نام برا معرفی و تبلیغ
دست مامانی گلم درد نکنه
ببخشيد دوستان عزيزتر از جانم چند روزي در خدمت نبودم حجم نامه ها خيلي زياد هست اگر در دادن پاسخ كوتاهي كردم از اين حقير بگذريد...حتما حتما پاسخگوي تمام محبتهاي بي دريغ همگي خواهم بود.
به دوستان خود نیز بگویید
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=1950800
سلام گلابتون جان خسته نباشی
گلابتون جان من یه رمان دارم می خوام بذارم برای تایپ رمان عشق خاموش راستی اگه ممکنه رمان رازونیاز رواگه می شه بردارید تامن ادام هاش روبذارم ممنون می شم رما نقبلی روهم دوست عزیزم ملیسا تمامش کرد بنام غزاله بود
سلام بر سایه عزیزتراز جانم
منم خیلی دلم برات تنگ شده اما میدونی که درگیر بودم بسیار مشتاق دیدار
" حميد مصدق خرداد 1343"
*تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
" جواب زيباي فروغ فرخ زاد به حميد مصدق"
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
سلام....
زندگی بعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که درخواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا
لمس تنهایی ماه
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر
زندگی شستن یک بشقاب است
زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است
زندگی مجذور اینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما
زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره.. فکر.. هوا.. عشق.. زمین، مال من است -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
