بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش از این
نپسندی به کار عشق، آزار این رمیده ی سر در کمند را
بگذار سر به سینه ی من تا بگویت
اندوه چیست ، عشق کدامست،
غم
کجاست.
بگذار تا بگویمت
این مرغ خسته جان ، عمریست در هوای توست
از آشیان جداست
بگذار تا ببوسمت ، ای نوش خنده ساز
بگذار تا بنوشمت ، ای چشمه ی شراب
بیمار خنده های توام ، بیش تر بخند
بیش تر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب
گرم تر بتاب
گرم تر بتاب
گرم تر بتاب
------------------------------
این شعر تقدیم می شه به همه ی دل سوختان، عشاق ، داغ دیده گان ، ماتم زده ها و ....