b A N E l
پسندها
202

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام بنل جان :gol:....چطوری پسر .:w12:..خوشحالم که اگر من نیستم تو هستی :lol:....اخرین بار که بودم همه دنبالت بودن خوشحالم واقعا ..که میبینم سر میزنی:w42: ...منم هی میرم ولی میام :w12:...همیشه میام ...تو هم باش همیشه .....;)
    به به به..داداشي گل خودم..خوبي عزيزم..چه خبرا؟ چه ميكني.؟
    حس ميكنم دلت گرفته ...آره؟ :w05:
    قربون اون دلت بره آبجي.
    وه! چه شب هاي سحر سوخته
    من
    خسته
    در بستر بي خوابي خويش
    درِ بي پاسخ ويرانۀ هر خاطره را کز تو در آن
    يادگاري به نشان داشته ام کوفته ام.

    کس نپرسيد ز کوبنده وليک
    با صداي تو که مي پيچد در خاطر من:
    «-کيست کوبندۀ در؟ »

    هيچ در باز نشد
    تا خطوط گم و رؤيائي رخسار تو را
    بازيابم من يک بار دگر ...

    آه! تنها همه جا، از تک تاريک، فراموشي کور
    سوي من داد آواز
    پاسخي کوته و سرد:
    «-مُرد دلبند تو، مَرد!»

    راست است اين سخنان:
    من چنان آينه وار
    در نظرگاه تو استادم پاک،
    که چو رفتي ز برم
    چيزي از ماحصل عشق تو برجاي نماند
    در خيال و نظرم
    غير اندوهي در دل، غير نامي به زبان،
    جز خطوط گم و ناپيدائي
    در رسوب غم روزان و شبان ...

    ليک ازين فاجعۀ ناباور
    با غريوي که
    ز ديدار بناهنگامت
    ريخت در خلوت و خاموشي دهليز فراموشي من،
    در دل آينه
    باز
    سايه مي گيرد رنگ
    در اتاق تاريک
    شبحي مي کشد از پنجره سر،
    در اجاق خاموش
    شعله ئي مي جهد از خاکستر.

    من درين بستر بي خوابي راز
    نقش رؤيايي رخسار تو مي جويم باز.

    با همه چشم ترا مي جويم
    با همه شوق ترا مي خواهم
    زير لب باز ترا مي خوانم
    دائم آهسته به نام.
    سلاااااااااااااااااااااام داداشي بنل خودم...خوبي عزيزدل خواهر ..
    داداشي مرموز شدي...خبريه؟
    مشكوك ميزني؟
    جدي جدي تو كجايي؟
    چرا اينقدر سكرت شدي؟
    او رفت و من..
    زین پس با یاد او به خواب می روم .. خواب او را می بینم و
    به یاد او از خواب بر میخیزم ..
    ز من بلکه دو گلدان این اتاق با یاد او گل خواهند داد ...
    و یاسهای سفید بوی او را منتشر خواهند کرد ...
    او را دوست دارم به خاطر همه‌ی عشق‌هایی که در من به هجران نشانده...
    رفت و نمی دانست که بی او برای بوییدن یک گل ..برای خواندن یک شعر و برای دیدن
    یک ستاره تنها مانده ام ...
    وای داداشی.چقدر من بدشانسم...:cry:
    دیشب اینترنتم قاط زده بود..هی قطع و وصل می شد.
    در کل شرمنده.:redface::redface:
    رفتی که بیای ها...:w30:
    سلام به روي ماهت داداش گلم...تو كجايي اينقدر كم پيدا شدي...حالت خوبه.؟ چه ميكني؟ آبجي رو بي خبر نذار عزيزم.

    يلداي تو هم مبارك.
    انشالله هرجا هستي سالم و موفق باشي.:w30:
    ااااچرا هرموقع من ميام اينجا چراغت خاموشه داداشي؟؟؟
    شانس منه ... :w05:
    اومده بودی؟؟
    ای بابا قبلنا یه سلامی میکردی یه حالی میپرسیدی
    ..
    شادباشی پسرخاااااااااله
    01
    عشق شاد وجود ندارد
    آدمي زاده را نصيبي نيست ،
    نه از توانش ، نه از ناتواني ، و نه از دل
    و چون مي پندارد که بازو مي گشايد ،
    سايه اش سايۀ يک چليـپـاست ،
    و چون مي پندارد که هماي سعادت را در آغوش مي کشد
    آن را خفه مي کند ،
    زندگي آدمي ناکامي شگفت انگيز و دردناکي است ،
    عشق شاد وجود ندارد .

    زندگي آدمي زادگان چون سپاه بي سلاحي است
    که به منظور ديگري جامه بر تنشان کرده بودند ،
    از بيداري بامداد پگاه ايشان چه حاصل
    وقتي شامگاه بيکاره و سرگردانشان مي بيني ؟
    دو واژه ي "زندگي من" را بگوييد،
    و از ريزش اشک خودداري کنيد
    عشق شاد وجود ندارد
    02
    اي زيبا عشق من ، اي عزيز ، اي داغ من
    چون پرنده ي مجروحي به هر سو مي برمت
    و ديگران ، بي آنکه بدانند ، به گذار ما مي نگرند ،
    و ترانه هايي را که من سروده ام ،
    از پي من باز مي خوانند .
    ترانه هايي که چه زود در پيش چشم زيباي تو خوار شدند،
    عشق شاد وجود ندارد

    ديگر زمان آنکه زيستن بياموزيم دير گشته است،
    بگذار دل هاي ما در دل شب با هم بگريند،
    براي کمترين ترانه، چه غم ها بايد خورد،
    به بهاي يک لذت، چه ندامت ها بايد برد،
    به آهنگ يک تار، چه ناله ها بايد کرد ،
    عشق شاد وجود ندارد

    عشقي نيست که در گرو دردي نيست
    عشقي نيست که مايه ي رنجي نيست ،
    عشقي نيست که نپژمراند،
    اي عشق من ، تو نيز چنيني ،
    عشقي نيست که سيراب از سرشک نباشد،
    عشق شاد وجود ندارد
    اما اين عشق از آن من و
    توست.
    سلام داداشم.
    نميدوني چقد خوشحالم ميكني پيام ميذاري.
    حيف كه من نيستم هر وقت مياي.:w05:
    بيشتر بيا اين طرفا.همزادتم چن وقته پيداش نيست.
    :w30:
    http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=136084 سلام
    مسابقه بهترین اواتار........اگه بنده را قابل دونستین به من رای بدین
    ممنون
    به به.
    حالا ديگه مياي خونه ي ما حرفي نميزني...
    اشكال نداره.همين كه مياي غنيمته.
    مواظب خودت باش داداشي.:w30:
    سلام بنل عزیز...ممنون خوبم
    خیلی خوشحالم میبینم تو هم خوبی
    این جعبه ی لایتنر که برای دانلود گذاشتین لینکش اشتباهه.اگه میشه لینک صحیحش را بهم بدین.خیلی نیاز دارم
    1

    دردي عظيم دردي ست
    با خويشتن نشستن
    در خويشتن شکستن
    وقتي به کوچه باغ
    مي برد بوي دلکش ريحان را
    بر بالهاي خسته خود باد
    گويي که بوي زلف تو مي داد
    وقتي که گام سحر رباي تو
    وز پله هاي وهم سحرگاهي
    گرم فرار بود
    در چشمهاي من
    ابر بهار بود
    برگرد
    در اين غروب سخت پر از درد
    محبوب من به بدرقه من
    برگرد
    هرگز دوباره بازنخواهي گشت
    و من تمام شب
    اين کوچه باغ دهکده را
    با گامهاي خسته طوافي دوباره خواهم کرد
    و شکوه تو را
    تا صبح
    تا طلوع سحر با ستاره خواهم کرد
    وقتي سکوت دهکده را
    برگشت گله هاي هياهوگر
    آشفته مي کند
    وقتي که روي کوه
    خورشيد
    چون جام پر شراب
    فروي ميريزد
    و باد اين اسب
    اسب سرکش ناشاد
    آشفته يال و سم به زمين کوبان
    در کوچه باغ دهکده مي پيچد
    ياد از تو مي کنم
    ايا دوباره بازنخواهي گشت ؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا