Sky Shield Dec 10, 2009 زولیخا دست از سر یوزاسیف برداشت ، ولی الان چند روزه به من گیر داده ، میگی چیکار کنم؟....
MEMOL... Dec 10, 2009 گریزی نیست ... همیشه بی آنکه بخواهی اتفاق خودش را می اندازد وسط زندگی ات ! بعد هم می رود تو می مانی و اینهمه چه کنم ... با ذهنی که مدام تکرار می کند: "حالا که اتفاقی نیفتاده دوست نداشت بماند، رفت...همین!" حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد ! می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ... به قول خودش فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد ! می روم با یک آرزو کاش هیچ وقت نمی گفتم: کاش ... س.بارانی
گریزی نیست ... همیشه بی آنکه بخواهی اتفاق خودش را می اندازد وسط زندگی ات ! بعد هم می رود تو می مانی و اینهمه چه کنم ... با ذهنی که مدام تکرار می کند: "حالا که اتفاقی نیفتاده دوست نداشت بماند، رفت...همین!" حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد ! می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ... به قول خودش فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد ! می روم با یک آرزو کاش هیچ وقت نمی گفتم: کاش ... س.بارانی
ARASH AZ Dec 9, 2009 سلام حالت خوبه؟ اشکالی نداره اگه من بخوامز شعرایی رو به کار ببرم که آخرش حروفی مثل (ث,ض ,ژ و...) استفاده بشه؟
سلام حالت خوبه؟ اشکالی نداره اگه من بخوامز شعرایی رو به کار ببرم که آخرش حروفی مثل (ث,ض ,ژ و...) استفاده بشه؟
M M meysam2020 Dec 9, 2009 سلام امکان داره منا به لیست دوستانتون اضافه کنید چون باعث افتخار منه دوست شما باشم در مورد زبان میتونید کمکم کنید
سلام امکان داره منا به لیست دوستانتون اضافه کنید چون باعث افتخار منه دوست شما باشم در مورد زبان میتونید کمکم کنید
bmd Dec 8, 2009 یه تایپیک بیار بالا بریم دیگه آمان سیزین الی-ییزدن هر جا شماها بگین.. خانما ارجح و مقدم ترند
Sky Shield Dec 8, 2009 توی این یکی کم میگیری........ سر جلسه امتحان حرفای من یادت میوفده...آره....نهههههههه........
bmd Dec 8, 2009 اوستاد تح دویور زهره بوردایدی یهره بیر دوست خوبدو.. چه بازی ای برو دم در خونه خودتون بازی کن.. سر شبه همه خوابن آخه..
اوستاد تح دویور زهره بوردایدی یهره بیر دوست خوبدو.. چه بازی ای برو دم در خونه خودتون بازی کن.. سر شبه همه خوابن آخه..
MEMOL... Dec 8, 2009 دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ... آرام آنها را ورق زد ... صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ... کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد ! بادی وزید ... برگها به سرعت ورق خوردند ... مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ... و او غرق در اوهام دنیا رفتن هیچ کدام را حس نکرد ... .... خدایی دید ... نوری دید ... تسبیح... گل...پرنده...درخت... و حالا اشرف مخلوقات : انسان ! اشرفی که کنار ادات ایمان گل...پرنده ... درخت احساس حقارت می کرد ! ... باران بارید ... خاطراتش را شست و با خود برد ! او ماند ... بغض ماند ... تنهایی ماند ... و نوری که در خاطراتش گم شد ...! NasibeH
دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ... آرام آنها را ورق زد ... صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ... کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد ! بادی وزید ... برگها به سرعت ورق خوردند ... مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ... و او غرق در اوهام دنیا رفتن هیچ کدام را حس نکرد ... .... خدایی دید ... نوری دید ... تسبیح... گل...پرنده...درخت... و حالا اشرف مخلوقات : انسان ! اشرفی که کنار ادات ایمان گل...پرنده ... درخت احساس حقارت می کرد ! ... باران بارید ... خاطراتش را شست و با خود برد ! او ماند ... بغض ماند ... تنهایی ماند ... و نوری که در خاطراتش گم شد ...! NasibeH
لوسیفر Dec 8, 2009 emrooz emtehane paygah dade dashtam man kheili riz ba joziat khonde boodam vali koli soal dad dishab ta 4 sobh bidar boodam
emrooz emtehane paygah dade dashtam man kheili riz ba joziat khonde boodam vali koli soal dad dishab ta 4 sobh bidar boodam
bmd Dec 7, 2009 هیچی با زبان خودت از خودت تشکر کردم و برات دعا کردم.. من زبان ترکی صحبت کردنت رو دوست دارم همین