خدا را در آغوش کشیدم ...
   خدا زیاد هم بزرگ نیست
   خدا در آغوش من جا می شود ...
   شاید هم آغوش من خیلی بزرگ است !
   خدا پیشانی مرا می بوسد و من از لذت این بوسه مست می شوم ...
   خدا یک بار به من گفت:
   تو گناهکار مهربانی هستی !
   و من خوب می دانم که گناهان من چقدر غیر قابل بخششند ...
   و به یاد می آورم که او خداست و می بخشد ...!