a_m68 سبز
پسندها
1,344

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حالا چرا منو میزنی ؟ دلت میاد ؟

    آره :crY:
    تو این چند مدت چیکار کنم ؟ :cry:
    چی شده ؟ :cry:
    چرا چراغ خاموشی ؟

    میری قلعه رودخان ؟ خیلی نامردی
    بدون من مزه نمیده :دی
    قاطیما.....!:w00:
    همه چیزم کچله!
    مسخره نکن!
    قاطیمااااااااا.....:w00:
    1. قضیه کوی که قرار بود اول به اونجا بیا بعد برن کوی و اینکه مثل بید می لرزیدن و از شیشه خوابگاه تا هر چی فکر کنی برای دفاع برداشته بودن
    2. از قضیه تظاهرات بیرون خوابگاه که چطور این خران بسیجی ناموس مردمو جلوی چشش می زنند بعد که میاد جواب بده مثل سگ کتک میی حوره
    3. از تظاهرات میگه و فیلم هارو نشان می ده ومن حسرت که چرا نمی تونم کاری بکونم البته تو بوشهر یه روز تظاهرات بود که خیلی خوب جلوشون در اومدیم ولی تداوم نداشت....
    البته بوشهرم قرابوده انجام بشه ولی به دلایلی نشد ایجا هم اوضاع کمی پیچیده است ....
    ولی به کوروشم گفتم بذار تابستون بشه میام تلافی این روزهایی که نبودم ادا می کنم ...
    آقا وقتی یاده گفته یکی از دوستام که امیرکبیر بود می افتم از خودم خجالت می کشم
    اینو اصلاح کنن...یا اگه درست نوشتی اگه میشه دربارش توضیح بدی
    والا اون قضیه فعلا مطرح نکردم هنوز روم نمی شه بهش بگم آقا من حالم گرفتست اگه یه خورده می خوندم تهران قبول می شدم الان اونجا بودم ....
    نکنه بخاطر دیروز آقا این که خوبه یکی از بچه ها زدن بودن یه جاییش چند روز حال که نداشت هیچ گوشه بیمارستان رفت ...
    چه خبرا خیلی دلم برات تنگ شده بود
    اولا چرا داغون.. در ثانی منو با لیلا اشتبا گرفتی ....
    جرا جراغ خاموش بهتره...
    سلام آمی چطوری خوبی ......
    راستی چرا چراغ خاموش میای ...


    خوشحالم !

    لااقل برای اینکه تو را در خواب ببینم از هیچ کس اجازه نخواهم گرفت ...

    چگونه بگویم ؟!

    دلم برای خدای معصومی که در قلب تو زندگی می کند تنگ شده است ...

    دلم تنگ شده برای هر آنچه از دست داده ام ...

    چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته ام ...

    دستانم پروانه ای می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد ...

    و روحم ... شوق پرواز دارد !

    همراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد ...

    و به آسمانها رفت تا هم بازی فرشته ها شود ...!
    آمی چطوری خوبی 13 آبان چه خبر راستی این پیام آخریتو نگرفتم منظورت چیه.....
    چگونه خانواده خود را خوشبخت كنيم؟؟؟ ( حتما بخونید 100% )
    امنه جان امروز دستگیری زیاد بود؟کشت و کشتار چی؟من خیلی ادم بدیم که نیومدم؟
    برا من کماکان باز نمی‌کنه
    برم کمی بدرسم
    شدید زیاده

    پروژه هم دارم :cry:

    فلن
    هه
    نگو منم پریده بودم حواسم نبود
    فایده نداره
    نمیشه رفت
    قاطیه
    تا قاطی نشدم بیخیالش بشم
    مگر دستم بهت نرسه آمی
    داشتی خودتو به کشتن میدادی؟ اره؟
    پس افسانه اون وسط چی کاره بود
    منو بگو کیو دارم میگم یکی بایدجلو اونو بگیره
    فردا میبینمت دیگه:exclaim:
    آخه دیوونه اگه چیزیت میشد ما چیکار میکردیم
    خب مسافرتمون بهم میخورد اهه:crying::lol:
    ولی خداییش نگرانت بودم
    حالا خدا رو شکر سالمی:w24::w30:
    ببینم حالت خوبه ؟
    نباید ولت میکردم
    لیلا گفتا
    نگران شدم بگو ببینم اتفاقی که برات نیفتاد
    نه فلن توپوول نیستی
    2 سال بعد از اینکه شوهر کردی رو میگم :D

    خدا نسلشون رو منقرض میکنه
    مطمئن باش
    از صبح تا الان دارم امتحان میکنم ولی کماکان نه

    ردمون رو زدن :cry:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا