*زهره*
پسندها
14,783

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قربونت برم، تو چطوری؟ میبینم که سخت در نبرد با عمواوغلو به سر میبری!!
    زهره جون سرد رو بکش :D

    دستور از مقامات بالا رسیده

    سلام :gol:


    خوب یادم هست از بهشت که آمدم

    تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم ...

    اما زمین تیره بود و سخت !

    دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش

    و من هر روز ذره ذره سخت تر شدم ...

    من سنگ شدم !

    دیگر نور از من نمی گذرد ...

    حالا تنها یادگاری ام از بهشت، اشک است ...

    نمی بارم چون می ترسم بعد از آن، سنگ ریزه ببارم !!!
    من مهمون داغی استان گرمتون بودم میدونم که همیشه میچسبه ولی اینجا داریم تو یخچال زندگی میکنیم..
    مرسی.. خوشمزه تر از هر نوشیدنی ای بود..
    اینجا هوا برا بستنی خیلی سرد شده.. ولی خوردیم خوشمزه بود ممنون


    آرامشی ست

    در قطره قطره ی بارانت

    خدا

    که هیچ جا پیدا نمی شود ...!
    خدایا !
    جویای تبرک توام
    مرا لطف و مهری ببخش
    تا قدیسان و ارواح پاک
    مرا در پرتو مهر و حمایت خود قرار دهند.

    silenta
    چشه ؟ :cry:

    ایشالا زودی خوب شه
    به هر حال خودم دوستش میدارم، عشقه منه سرمد :D

    من برم
    خوشحال شدم
    شب بخیر :gol:
    :w00::w00:

    سلاااااااام
    خوبی ؟

    این دوتا رو بفرس برا سرمد
    واقعیش رو، زورت که بهش میرسه :D
    به کمکت نیاز دارم
    بیا تو تاپیک سرمد اینجا - اونجا :d






    هر كه عاشق ديدي اش معشوق دان
    كو به نسبت هست هم اين و هم آن

    دلبران بر بي دلان فتنه به جان
    جمله معشوقان شكار عاشقان...
    با امضای خود در این بخش
    ما رو در جهت بهبود سایت یاری کنید

    ( امضا = پست )

    درخواستی از مسئولین محترم باشگاه مهندسان
    The Thing That Should Not Be
    Messenger of Fear in sight
    Dark deception kills the light

    Hybrid children watch the sea
    Pray for Father, roaming free

    fearless Wretch
    insanity
    He watches
    lurking beneath the sea
    great Old One
    forbidden site
    He searches
    Hunter of the Shadows is rising
    immortal
    in madness You dwell

    Crawling Chaos, underground
    cult has summoned, twisted sound
    Out from ruins once possessed آنها
    fallen city, living death

    fearless Wretch
    insanity
    He watches
    lurking beneath the sea
    timeless sleep
    has been upset
    He awakens
    Hunter of the Shadows is rising
    immortal
    in madness You dwell

    Not dead which eternal lie
    stranger eons Death may die
    drain you of your sanity
    face The Thing That Should Not Be

    fearless Wretch
    insanity
    He watches
    lurking beneath the sea
    great Old One
    forbidden site
    He searches
    Hunter of the Shadows is rising
    immortal
    in madness You dwell


    برای نزدیک شدن به تو به کلمه ها احتیاجی ندارم و منت جاده ها را نمی کشم... می دانم اگر دستهایم خالی از دانه های اشک و تسبیح هم باشد به حرف هایم گوش می دهی و مرا از نیایش محروم نمی کنی ...
    آنقدر ابرها را می شمارم تا به مرزهای مقدس گریه برسم ...
    آنقدر تو را صدا می کنم تا دروازه های ملکوت به رویم باز شوند ...
    بی تو قدم زدن در زیر باران زیبا نیست ...
    بی تو آسمان را باید مچاله کرد و دور انداخت !
    بی تو قطار ها در شب گم می شوند و به ایستگاه صبح نمی رسند ...
    .
    .
    .
    بی تو هیچ کسی عاشق نمی شود ...!
    خدایا !
    چنان نزدیکی
    که نمی توانم ببینمت.
    صدای تو هر لحظه با من سخن می گوید ،
    اما من آن را نمی شنوم.
    مرا به اعماق درونم ببر
    تا شکوه بی پرئده جمال تو را بشنوم.
    مرا بیاموز
    پیوسته تو را بجویم
    و همواره به عنوان یگانه پناهگاهم
    به تو رو کنم.

    silenta


    خستگی هایم را با خدا قسمت کرده ام ...

    خدا قبول کرده است، سهم بزرگتری از خستگی هایم را برای خودش بردارد !

    چون من کوچکترم،کمترش برای من باشد !

    درد هایم هم همینطور ...

    به خدا گفتم که من کوچکم و ضعیف

    و خواستم درد ها و خستگی هایم را، همه اش را بدهم برای خدا باشد !

    خدا قبول نکرد ...

    گفت آدم زنده ی بی درد وجود ندارد !

    اگر بخواهی،

    درد ها و همه ی خستگی هایت را،با زندگی ات ازت می گیرم !

    همه را با هم ...

    من قبول نکردم ...

    سهمی از درد ها و سهمی ازخستگی هایم و همه ی زندگی ام را نگه داشتم ...

    .

    .

    .
    نفس می کشم و خدا هم هست ...!


    از نور آموختم ؛

    كه سكوت كنم ...

    و از سكوت ؛

    كه پذيرا باشم ...

    راهی طولانی در پيش است ...!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا