Lord HellisH
پسندها
5,490

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلاااااام
    خوفی؟
    می بینم که آلامی جا ی من تهدید واست گذاشته
    به به
    چقدرم به پروفایلت میاد ها
    [IMG] [IMG] دیدم چند وقته تهدیدت نکردم توی دلم مونده!!!
    سلام عموعمویی..خوبی عجیجم...
    خوش میگدره عمو جون؟
    عمویی امشب زود خاموشی زدی
    حاجی من رنگ منگ یوخ..
    من یه خودباخته ام الان.. باور کن اگه یه روز خواستی نماز بخونی بیا پشت من
    برو بخواب باشه
    فقط این بچه ها ها که میخوان برن چرا میان نامه مینویسن تو تایپیکا؟ خب یه باره بگن ما ضعف موندن داریم دیگه.. آخه بعدا هم میخوان برن نماز بخونن این دو گانه بودن چوخ پیسدی
    چی نوشتم اصلا... ساعت 10هه دوش موش بوش لالاش یادت نره..
    میدونم منظورت چی بود از این فعل..
    واضح بود..یه نوع تشویق و تهییج برای لودادن و حرف زدن وباز کردنه.
    آه هاه واه
    قربونت حاجی
    فکر کنم هتلشه اونم طرفای ونکه شاید
    حالا باز بهت خبر میدم
    من نمیدونم تا کی هستم ولی میرم
    قربونت عزیز خواب مرلین مونروروببینی
    دوست عزیز،
    نخل62 فکر خیلی عالی داشت در تاپیک

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=85218


    من %100 پشته این ایده هستم و در نیاز را انداختن چنین تالاری هستم برای همه رشته های مهندسی این باشگاه! با عرضه خواهش منو راهنمایی کنید که چگونه این نیاز را بدست بیاریم. یکی از منفعت های شروع کردن قطعه بانک این است که دوستان اینقدر تاپیکهای تکی در مورد پروژه داشتن/خواستن شروع نکنند، ضمنا دوستانی که در خواست شروع/تمام کردن یک پروژه هستند، میتوانند سر بزنند به این قسمت تالار و ایده بدست بیارند برای پروژه خودشون یا کپی پروژه خودشون را پست کنند به افتخار دیگر... در نتیجه حفظ کردن زمان! در انتظار نظر شما هستم!
    لرد!! فکر کردم. فقط اینت مونده که با پاشنه کش, کفشات رو پات کنی و بری باشگاه..
    سلام.. برو باشگاه یکم لاخر شو/امان از دست ملوس بازیای تو و .../
    برو حاجی برو دارمت
    اخرش یه لرد کولمنی میشی واسه خودت
    آره بارون می یومدخوب یادمه...شب بود ومن بودم وتاریکی اتاقم وغم،پشت پنجره اتاق چه بی رحمانه قلب همیشه تنهایم آروم و بی صدا شکست آره بارون می یومد خوب یادمه...تو اون شب سرد وتاریک من ویاد چشمات که دیوانه وار آتیشم می زد.آره بارون می یومدخوب یادمه... نم نم بارون، عطر نفسات صدای دلنشینت،دستای گرمت،چشمات،دوست داشتنات... هنوزم یادمه!هنوزم این خاطرات تلخ شایدم شیرین واسم دوست داشتنی اند درست مث تو!
    بمیرم برات حاجی
    بیا برو بگیر بخواب ولی عصری برگردیا
    من اینجارو بی تو نمیخوام
    میخوامت حاجی
    حاجی تازه شدی مثل صبح من
    چرا اینجوری شدیم حاجی
    بی حس وحال
    از بس به اهنگای تکراری گوش دادم دارم کر میشم
    بیا بریم یه جایی رو به هم بریزیم
    حاجی تو اسمونایی یا روزمینی
    فقرارو هم دریاب
    خیلی ریزتیم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا