گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد***کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد
    خاک وجود ما را از آب دیده گل کن***ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد
    این شرح بینهایت کز زلف یار گفتند***حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد
    عیبم بپوش زنهار ای خرقه می آلود***کان پاک پاکدامن بهر زیارت آمد
    امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان***کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد
    بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است***همت نگر که موری با آن حقارت آمد
    از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگه دار***کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد
    آلودهای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه***کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد


    در درون تو کسی است

    ‌دنیایی است

    وتو را یاری خواهد داد که خواستن را

    به شدن بدل کنی !

    و نیرویی نهفته که گامهایت را

    پیوسته به راه تواند برد ...

    پس خویشتن را آنگونه که می پسندی ترسیم کن !

    و هر روز تنها گام بردار... آرام و پرتوان ...

    در امتداد آن رویای دلپذیر ...

    آری! گاه چنین شود که تداوم راه

    سخت و نا ممکن آيد !

    رویاهایت را فرو مگذار ...

    پس آنگاه سحر گاه فراخواهد رسید

    که چشم بگشایی و خویشتن را ببینی

    بایسته و پرتوان ...

    و آمیخته ی آنچه که می خواسته ای ...

    این کمترین پاداش شهامت است

    و ایمان به آنکه در توست ...

    و آویختن به رویاهایت ...

    رویاهایت را فرومگذار ...............!


    دونالوین
    سلام ماماني
    كجايي آخه؟
    ميگم منو شباي قدر دعا كردي؟
    انقده يادت افتادم من كه مميدوني...
    تا ميومدم برات دعا كنما، تندي دايي هم ميدوييد ميومد جلو نظرم براش دعا كنم


    خدایا !
    به بنده هایت عادت می کنیم
    تا عادت به تو را ، از سر به در کنیم !

    به تو عادت می کنیم
    تا عادت به بنده هایت را از سر به در کنیم !

    تنها عادتی را با عادتی دیگر عوض می کنیم و در این میان هیچ وقت نمی فهمیم؛

    نه تو را ، و نه بنده هایت را ...


    خداوندا بندگانت شکر نعمت تو کنند ...

    و من ...

    شکر بودن تو ...

    چرا که نعمت ؛ بودن تو ست ...!


    خالی ست

    اتاق کوچک من ...


    من

    تکیه داده ام سرم را

    به کتابی که

    نمی توانم بخوانمش !


    شاید

    کسی که

    به انگشت سبابه در می زند

    خدای خسته ي مهربان باشد ...!


    شبنم آذر
    باز دوباره دارین میرین که پس ما دل تنگیمونو چی کار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


    ضربه ای به پشتش نواخته شد ...

    چشمانش را باز کرد ...

    متعجب از آنچه می دید ...

    گریه را آغاز کرد ...

    از بهشت خدا به جهنم زمینی اش سقوط کرده بود ...

    متولد شده بود ...!!!
    ااااااااااااااااا مامانی دوباره کجاااااا؟:(
    دلم برات تنگ میشه:cry::cry:
    مواظب خودت باش مامانی:gol:
    هر جا هستی شاد باشی:gol::w21:
    خواهش....

    قابلتون رو نداشت.
    در ضمن منم ممنونم برای گل قشنگتون.
    ببینم باز که نوشتی که میخوام برم.:(
    زودی برگردین دلمون تنگ میشه واستون.:gol:
    :w05:
    دوستان تا مدتي در خدمت نيستم...اما قول ميدم زود بيام
    خيلي خيلي مراقب خودتون باشيد
    سلام آبجی سایه..خوبی؟

    چقدر خوبه تو آنی..هیچ کدوم از دوستا نیستن....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا