حاج خانم..
چه خبرا چه میکنی؟؟؟؟
چه خبرا چه میکنی؟؟؟؟
-
ای بابا چی کار کنیم دیگه؟؟؟
سلیقه خودم نیست قشنگه؟؟؟؟
واییییییییییییی ببخشید هواسم نبود خوبی گل دخترم؟؟؟
گفتم چرا اینقدر دیر جواب دادی؟؟؟؟
ببهشید
خب دیگه من برم.........................
روز خوبی داشته باشید................
بعد نمازتون..................... التماس دعا
یا حق
کجایی .....اگه کار دارید .........مزاحمتون نمیشم................
حکایت اینه...............
پس دیگه تعجب نداره
آره............ مگه چیه
ممنونم...........آره.......دیگه دل و دماقی مثل قبل ندارم............
چند روز پیش رفته بودم عراق .......واسه این نبودم
چه خبرا....................خوش میگذره...........
نماز و روزه تون هم قبول حق باشه
سلام
ممنونم
شما چطورید ؟؟
سلام سودابه خانم
شرمنده به خدا. من از اول ماه رمضون صبحا میام.
بدون همیشه به یادت هستم چه پیامی بهت بدم یا نه.
سلام دوست عزیز
خوشحال میشم در نظرسنجی بهترین آواتار(سری5) شرکت کنین
مرسی
اینم لینکش:
http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=108002
سلام بر سودابه خانم گل احوالاتتون خانوم؟
اینجا بیا جالبه
http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=1098121#post1098121
اگه ممکنه لینکش رو واسم بذار
ممون از اینکه بیادم بودی.
مهم نیست کجا بودم .....مهم اینه که باز اینجام.
سلام سودابه خانم
خوب هستی؟
نماز روزهات قبول....التماس دعا
علیک السلام
طاعات شما قبول
متاسفانه قبل پیغام دادن شما از اینترنت پرت شدم بیرون
سلام دوست عزیز.
movafaagh bashi
dar zamn man payami az shoma ro pak nakardam
aval bebeakhshid injori minvisam///
bad az 2 hafte alan omadam sharmandeam
khobi gol dokhtaram
salam mici hamchenin aziz.
khobi khahare golam?
سلام بر عزیز دل
امیدوارم خوب باشید
و نماز و روزهاتون مقبوا در گاه حق
عزیز هم خواستم حال شما را پرسیده باشم و هم عرض کنم که اگر کمتر برای احوال پرسی خدمت میرسم کمی گرفتارم و کار دارم و کمتر میتونم بیام باشگاه ولی همیشه به یاد دوستان خوبم مثل شما هستم
شاد و موفق در پناه خدا
می بایست از همه چیز خالی شد ...
پاهایم، مرا تا ابد خواهند برد ...
دست هایم، لمس خواهند کرد محیط را ...
گوش هایم، صدای بلوغ موج ها را درک خواهند کرد ...
چشم هایم، خیره خواهند ماند به روشنایِ دل انگیز ستایش ...
و لبم، بوسه خواهد زد، بر دستان خدا ...
لایه هایی از خاک و دیروزها ...
سایه ها در مهِ حرف هایی که نتوانستم بر زبان بیاورم ، محو می شوند ...!
همين ...
خدایا! سپاس ...
سپاس تو را !
كه به هر انسانی
سپری از تنهایی بخشیده ای تا هرگز فراموشت نكند ...
حقیقتِ تنهایی؛ تویی !
و فقط نام تو این تنهایی را راهنماست ...
پس تنهایی ام را نیرو ببخش
زیرا با نام تو این انزوا شفا می یابد
با نام تو كه فراتر از هر آرامشی ست كه من در جهان می شناسم ...
تنها با نام تو می توانم در برابر تندباد زمان ایستادگی را ...
آری؛
وقتی این تنهایی در تو و از توست
می توانم گناهم را؛ به دست بخشندگی تو بسپارم ...
پس عشق و نور را از من دریغ مکن ...
آری؛
نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ...
پس بر من بتاب که
بی عشق تو،
بی نگاه تو،
بی تو ...
رو به غروب رهسپارم !
آری؛
مرا به طلوعی دیگر برسان ...
سپاس ...
helia -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
