good_girl
پسندها
364

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • داشتم توپروفایلت وپیامهات فضولی میکردم !:biggrin:میگم این سایناخانم کلاس چی داره؟:warn:
    :gol::w05:سلام
    :w05:همین گوشه کنارا واسه خودم میپلکم وبه پسرها درس فمنستی میدم:smile:
    سلام منا جان رفتیم سری به تاپیک زدیم سوگل جان عاشقمان کرد
    الانم در سیر و سوکیم
    جدا از شوخی دکتر خوب هستید؟
    نه اينجوري نميشه :mad::D
    خوب من استادم بايد بدونم به هر كدوم از جوجه كفترا چي ياد بدم:D
    خوب باشه،جون ساینا،حالا خوب شد؟!!!
    توی کلاسهای ساینا؟اون اگه کلاس داشت و که وضعش این نبود!!!!!!!!!!!!!!!!!!:d
    هر دفعه كه آن ميشم ميام تو صفحه ات پياماي memol رو مي خونم:redface:
    از طرف من بهش بگو خيلي باحاله دمش گرم:D:gol:
    امیرالمومنین حضرت علی (ع) فرمودند:
    همانا این دلها همانند بدنها افسرده می شوند، پس برای شادابی دلها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بجوئید.
    جون آبجی نمیدونم بانک چیه،خوب اگه خوردنی نیست حتما پوشیدنیه،آره؟!!!!!!!!!!!


    می بایست از همه چیز خالی شد ...

    پاهایم، مرا تا ابد خواهند برد ...

    دست هایم، لمس خواهند کرد محیط را ...

    گوش هایم، صدای بلوغ موج ها را درک خواهند کرد ...

    چشم هایم، خیره خواهند ماند به روشنایِ دل انگیز ستایش ...

    و لبم، بوسه خواهد زد، بر دستان خدا ...


    لایه هایی از خاک و دیروزها ...

    سایه ها در مهِ حرف هایی که نتوانستم بر زبان بیاورم ، محو می شوند ...!

    همين ...
    سلام
    فهمیدم می خواستی زیر ابم را با سودابه جون بزنی
    اخه اینه رسمش دکتر
    خدا را خوش می یاد
    من از دست شما ها به این روز افتادم
    بهترم گلم
    شما خوبید؟


    خدایا! سپاس ...

    سپاس تو را !

    كه به هر انسانی

    سپری از تنهایی بخشیده ای تا هرگز فراموشت نكند ...

    حقیقتِ تنهایی؛ تویی !

    و فقط نام تو این تنهایی را راهنماست ...

    پس تنهایی ام را نیرو ببخش

    زیرا با نام تو این انزوا شفا می یابد

    با نام تو كه فراتر از هر آرامشی ست كه من در جهان می شناسم ...

    تنها با نام تو می توانم در برابر تندباد زمان ایستادگی را ...

    آری؛

    وقتی این تنهایی در تو و از توست

    می توانم گناهم را؛ به دست بخشندگی تو بسپارم ...

    پس عشق و نور را از من دریغ مکن ...

    آری؛

    نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ...

    پس بر من بتاب که

    بی عشق تو،

    بی نگاه تو،

    بی تو ...

    رو به غروب رهسپارم !

    آری؛

    مرا به طلوعی دیگر برسان ...

    سپاس ...

    helia


    پسرک
    در سرما
    در خیابان آدامس می فروشد !
    و تو بی اعتنا از کنارش می گذری ...
    او با چشمانش تو را دعا می کند
    و تو او را نفرین !
    و
    چه ساده می شود از کنار زندگی گذشت ...!
    ای بابا آبجی زندگی خرج داره نمیشه که زیاد ریخت و پاش کرد!!!!!!!!!!
    دلت بسوزه عمرا نمیتونی پولهام رو پیدا کنی...


    صدای تیک تیک زمان

    مرا با خود می برد

    و تـــــورا مـــــــی آورد ...

    همه حضـــــــور می شــــــــوی ...

    انگار ثانیـــــــــــــه ها به رقص آمـــــــده اند

    به آهنگ لـحظه هایی که می رونــد ...

    ثانیه ها همیشه می روند

    همیشه می گذرند

    بی درنگ، بی معطـــــــلی !

    انـــگار همیــــــــن دیروز بــــــــــــود

    اما سالـــــــــی گذشــــت ...

    انگار همـــــــــــــــین فرداســـــــت

    که می دانیم، نمی مانیم ...

    و می گذریم !

    به عبور ثانیه ها حساس شو ، لحظه ها بشارت اند ...!


    نرسيس
    زندگی از سه جزء تشکیل شده است:
    آنچه بوده، آنچه هست و آنچه خواهد بود.
    بیائید تا از گذشته برای حال استفاده کنیم و در حال چنان زندگی کنیم که زندگی آینده بهتر باشد. شکل دادن به زندگی وظیفه خودمان است. به صورتی آنرا بسازیم در حالی که به این نکته توجه داشته باشیم که این بازسازی، در آینده مایه زیبایی و یا مایه شرمساری ما خواهد بود.
    ویر
    خوب من تا ليست حضور و غياب نياد درس رو شروع نمي كنم:D
    اسما رو بنويس رو يه كاغذA4 بفرست بياد تا كلاس رو شروع كنيم:surprised::D
    سلام لطفا تشریف بیاورید و با دادن رایتان و با حضورتان خوشحالم کنید.

    بهترين آواتار را چه كسي دارد ؟ دوره دوم ( سري اول )
    سلام لطفا تشریف بیاورید و با دادن رایتان و با حضورتان خوشحالم کنید.

    بهترين آواتار را چه كسي دارد ؟ دوره دوم ( سري اول )


    ساعت را عقب می کشم ...

    بر می گردم به كودكي ام ...

    زمانی که از ترس دزد

    تاریکی را هم با خود به زیر پتو می کشیدم !

    ولی حالا می فهمم...این تاریکی است که مرا بغل کرده است ...

    الان هم فکر می کنم من زندگی را بغل کرده ام ...

    اما بعد ها خواهم فهمید...که زندگی مرا بغل کرده بود !

    فقط امیدوارم زندگی را هم مثل تاریکی با نور از من بگیرند ...!
    میخوای چیکارم کنی؟!!!!!!!!!!!:cry::cry::cry::cry::cry:
    شوخی کردم بابا آخه اینهمه خشونت لازم نیستا:eek::eek::eek::cry::cry::cry:


    آخر می دانی: من هر وقت زیاد خوشحالم گریه ام می گیرد !

    و من هر وقت دخترک گل فروش را میان نقطه بازی ماشین ها می بینم گریه ام می گیرد ...

    مگر نه اینکه خدا بی نهایت است؟... من شاهدم خود خدا گفت که من تکه ای از اویم !

    شاید ابرها فقط یک خیال کودکانه اند... آبی بزرگ... آبی بزرگی که روزی دخترکی قصد داشت هر وقت بزرگ شد، پنبه ها را از بالای نردبانی که در دور دست های کوچک می گذاشت بچیند ...

    خدا هم آبی بزرگ تر تر است پس یک تکه از آن به اندازه ی بزرگی ابرهاست ...

    یعنی ابرها هم مثل ما آدم ها گریه می کنند ؟!...
    همه خوشبختیها و موفقیت هایی که به من روی آورده از درهایی وارد شده است که آنها را به دقت بسته بودم.
    بایرون

    (بیاین یکم عمیق تر به زندگی گذشته و حالمون نگاه کنیم، مطمئنا جاهای خالی زیادی پیدا خواهیم کرد که هنوزم برای پر کردنش دیر نیست و می تونیم از اونها برای آیندمون بهره ها ببریم.):gol:
    مثل اينكه خيلي عجله داريا:D
    تو شاگرداش رو جور كن بعد;)
    راستي گفته باشم هر كدوم از بچه ها بايد يه پارتنر داشته باشن:surprised:
    ببین عزیزم دوستی به جا ولی حساب حسابه و کاکا خواهر و شایدم برادر،نیدونم!!!!:biggrin:
    حالا میخوای داری میای شام و ناهارتم با خودت بیار تا روند خرج نذاشتن تکمیل بشه:surprised:...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا