MEMOL...
پسندها
3,736

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام خواهر خوبم
    ممنون به خاطر پست های فوق العادت، امیدوارم آخر هفته خوبی داشته باشی
    اگه فرصت داشتی به تالار ما هم بیا خوشحال می شم تو هم یکی از اعضای تالار ما باشی javouni.ir
    اگه فرست داشتی با تالار ما هم بیا خوشحال می شم تو هم یکی از اعضای تالار ما باشی javouni.ir
    من می خواستم در خواست دوستی رو قبول کنم ولی شما منو از لیست خط زدید
    ولی من یه دوست رو به این راحتی از دست نمی دم.
    موفق باشین

    نقاشی می‌کشین ؟ ای ول
    منم زمانی نقاشی می‌کشیدم تا بزرگ شدم و یادم رفت، بعد اومدم شروع کنم
    نقاشی کشیدم، هرکی میومد خونمون فراری می‌شد چون نقاشیام ترسناک بودن :D
    تصمیم گرفتن ملت رو نترسونم :D
    سلااااااااااااااام
    ممنوووووووونم
    خیلی زیبا بود

    شوما چی میخونین گلی ؟
    اینجا هوا ابری است
    اما
    باران نمی بارد...
    من دلم گریه می خواد
    اما
    اما اشکم نمی اد..........

    سلام سلام ممول جونم
    مرسی برای پیام هات
    واقعا زیبان:w27:
    سلام ممول جونم

    من یه وبلاگی زدم همینجوری واسه خودم توش چیزایی که دوس دارم بذارم . می خواستم ازت اجازه بگیرم چون خیلی نوشته هاتو دوس دارم اونجا بذارم .
    من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
    حرفی از جنس زمان نشنیدم
    هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
    کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
    هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت
    چنان دل کندم از دنیا
    که شکلم شکل تنهاییست
    ببین مرگ مرا در خویش
    که مرگ من تماشاییست
    مرا در اوج می خواهی
    تماشا کن تماشا کن
    دروغین بودم از دیروز امروز هاشا کن
    سلام عزیزم
    نمیدونم چرا تا حالا فکر می کردم که تو بوشهر زندگی میکنی. من خودم یه زمانی تو بوشهر دانشجو بودم و از اونجا خیلی خوشم مییاد وبه همین دلیل هیچوقت یادم نمی ره. خیلی صادقانه می گم من شما رو ندیده دوست دارم بخاطر اون احساس قشنگتون ،هرکجا باشی.
    وقتی انسان آنقدر ثروتمند شد که بتواند هر چه دلش می خواهد بخرد، می بیند معده اش بیمار است و همه چیز را هضم نمی کند.
    شاتو بریان:gol:
    وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
    وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
    وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید
    وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم میچشید
    من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
    چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
    یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
    آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
    وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
    آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
    من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
    چیزی نمیدانم از این دیوانگی وعاقلی...
    مرا اینگونه باور کن:
    کمی تنها، کمی بی کس، کمی از یاد ها رفته....
    خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟
    نمبدانم مرا آیا گناهی هست؟
    که شاید هم به جرم آن غریبی و جدایی هست!
    مرا اینگونه باور کن...
    فاصله گرفتن از آدم هایی که دوستشان داریم بی فایده است ، زمان ثابت کرده است که
    جا نشینی برای آنها نخواهد بود...
    گوته:gol:
    سلام بر عزیز دل
    ببخشید دیر جواب دادم
    امیدوارم خوب باشید
    ممنونم بابت شعرها و عکسها و از همه زیباتر و ارزشمندتر اینکه همیشه به یاد دوستان خود هستید
    خیلی عزیز هستید
    شاد و موفق باشید
    در پناه خدا
    «یکی زود به ستوه می‌آید
    زود می‌رنجد
    زود می‌رود
    زود بر می‌گردد
    یکی به ستوه نمی‌آید
    نمی‌رنجد
    دیر می‌رود، برنمی‌گردد.»
    با تو خواهم بود .
    هر کجا که باشی .
    و ذهنت را سرشار از امید خواهم کرد .
    و دیگر هیچ گاه غم به سراغت نخواهد آمد .
    حتی اگر الان ...
    بعد از ظهر دلگیر جمعه باشد !!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا