البته آثار جالب دامین هیرست نتونستم درک کنم یه توریم شد اصلا احساس نکردم یه جور هنر باشه بیشتر حالم بد شد ولی برام جالب بود چون تا حالا این جوریشو ندیده بودم
مرسی بازم مثله همیشه عالی
مرسی بازم مثله همیشه عالی
-
سلام خوبی شما؟؟مرسی چشم حتما مطالعه و بازدید میکنم و حتما مثله همیشه تاپیکاتون عالیه....
موفق باشید
یا حق
سلام دیتا جان. خوبی؟ ممنون از دعوتت
سلام عزیزم خوبی؟
مرسي ديتا ي عزيز ...
عرضي نيست زحمت كشيديد و خسته نباشيد
ممنون بابت لينكها
دارم ميخونم ..شب شمام بخير
شما هم شب خوشی داشته باشید.(گرچه کمی دیگه صبحه!)
مثل همیشه از تاپیکاتون لذت بردم
موفق باشید
الان دارم مقاله ای رو که در تاپیک مقالات هنری گذاشتی می خونم هنر برای هنر
ی خورده فهمش برام سخته!
راستی امیدوارم از لحن صریح من تو اینجا نرنجیده باشی.خیلی جالب بود برام ولی احساس دیگه ای بهم دست نداد!شایدم من دیدم سنتیه!
شما م همین طور
راستی بازم تشکر از اینکه به یاد ماهم بودی
موفق باشی شب خوش
ممنون ممنون دوست خوبم
از این همه تجربه زیبایی
ممنون
الان داره چشام بسته میشه
در اولین فرصت چشم
حتما ممون
جانم !!!!!!!!!!! از کیسه خلیفه می بخشی
سلام شب شمام بخير..
اين چه حرفيه.. عرض ادب از ماست.
اميد كه هميشه زنده و سالم باشيد تا از وجودتون در اين سايت بهره ببريم.
قسمتي از علت بودنمون به گرمي حضور شما دوستان و تايپيكاي قشنگتون هست عزيز
خدا خيرتون بده
گشنه ام بود چیکار کنم
سعی می کنم فردا یکی دیگه بیارم
سلام دوست عزیز
خیلی ممنون خوبم
شما خوبید؟
مرسی از این که به یاد مابودی
شما خودت گلی
سلام دوست من
خوشحالم می بینم شما رو
خوب هستید
خوب بلدی طفره بری
باشه هرجوره قبولت دارم
ممنون
دوست ندارم تعارف کنم پس نمیگم سعادت از ماست بزار سعادتش رو تو ببری
هیچ خبری نیست عزیز
راستی به من نگفتی توی سیاست کدوم وری هستی اصلاح طلب یا اصول گرا
به سلام. مچتو گرفتم پس این موقع شب ان میشی
سلام عزیزم.شبت بخیر باشه.شما رحمتی برای ما این حرفها چیه؟
سلام امیدوارم شما هم موفق باشید
لطفی به ما نمایید ما را به خاطر آرید
جا مانده از صف عشق اینک در این صف آرید
پاپوشتان به چشمم ، پا بر سرم گذارید
ترسم به ناوک عشق ، از سوز غم بنالید
لطفی به ما نمایید پاپوشش خود در آرید
سلام دوست من خوبی
مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد
وبلاگ چرا آدم به روز شده
منتظر حضور و پاسخ سوالات شما عزیزان هستیم
یا علی
از ميان طوفان
بي نام خواندمش !
و همين كه از امواج رها شد
در ساحل خاموشي نشست
و سرش از كهكشان
تا خاك
خم شد ...
آن گاه صداي خدا را شنيدم
گفتم : " آشنايي بس نيست؟"
گفت : " مرا درياب!"
و دانستم كه دريافتن او
گم شدن من است ...
و بي پروا گم شدم ...
و خدا
در خلسه تسليم
لبخندي شيرين زد ...! -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
