ترانه ی مهر
پسندها
52

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زهرا
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    زهرااااااااااااااااا
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    زهرا جونم
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    دوست ميدارم:love::heart:
    البته ببخشيد به شعراي شما نميرسه سواد ادبي ما كمه ديگه !
    عشق يعني با پرستو پر زدن عشق يعني آب بر آتش زدن عشق يعني همچو يوسف قعر چاه عشق يعني بيستون كندن به دست عشق يعني زاهد اما بت پرست عشق يعني همچو من شيدا شدن
    شعرات خیلی قشنگن ولی من با برداشت خودم میفهممشون .دوست دارم منظور خودت رو هم بدونم.
    گناهم را نميدانم، تقاصم را سبکتر کن، مرا اين گونه آزردن، خدا را خوش نمي‌آيد، مرا از غم رهايم کن، جوابي ده مرا يارا که اين سان بودن و مردن، خدا را خوش نمي‌آيد، بگو جانا گناهم چيست که اينگونه سزاوارم؟ که هر شب خون دل خوردن خدا را خوش نمي‌آيد، دلي پر درد و آه دارم، که آن را غرور من بها دار زير پا بردن خدا را خوش نمي‌آيد...
    ممنونم عسلم
    فدات شم.منم دوست دارم ماهم
    چشم عزیزم.تو هم مواظب باش
    خواهش می کنم
    با سلام .ميخواستم هر چي كتاب الكترونيك مهندسي آب داريد لطفا برام بفرستيد.ممنون


    از تو به ساعت شکایت می کنم
    ثانیه ها دلتنگی ام را به یاد می آورند...


    سـانـس آخـر زنـدگـی !

    ● ای کاش این صحنه را جور دیگری بازی کرده بودم ...

    چه کوتاه است! عمر را می‌گویم. ‌١٠ سال اول زندگیتان را مثل دور تند یک فیلم سیاه و سفید قدیمی‌ از نظر بگذرانید و بعد فرض کنید این فیلم چیزی حدود هفت بار ادامه یابد. اما هر بار، یک دوره جدید...

    این فیلم ملودرام شاعرانه عاشقانه رمانتیک واقعگرایانه حادثه‌ای کمدی تراژیک و گاه ابلهانه چیزی حدود ‌٧ بار ادامه یابد. هرچه به پایان این فیلم نزدیک‌تر می‌شویم، بیشتر احساس غبن می‌کنیم: "ای کاش این صحنه را جور دیگری بازی کرده بودم"، "ای کاش این فصل از فیلم کمی ‌طولانی‌تر بود"، " ای کاش لوکیشین این فصل تغییر می‌کرد"، " ای کاش این نما، این قدر ابلهانه نبود"، " چرا اینجا دارم این قدر الکی می‌خندم؟"و...

    اما دیگر فرصتی نیست. دیگر کم کم فیلم دارد به انتهای خود می‌رسد. باید از صندلی برخیزم. باید سالن را ترک کنم...!
    مرسي زهرا جونم. دلم زود زود براتون تنگ ميشه فكر نكنم بتونم نيام !!!

    عزيز دلمي:heart:
    گلم خوبم نگران نباش ماهم.خیلی خوبی
    می بوسمت
    کجا؟خیلی بده که آدم از نقطه ضعف طرفش سو استفاده کنه.البته :اگر یار ناز کند شما نیاز کنید(به خودم میگم )
    سلام زهرا جان.آخه سرما از کجا اوردی؟خدا نکنه .من منتظرم تا یه شاعر معاصرومشهور به جامعه ی هنری معرفی بشه باید خیلی مواظب خودت باشی.زود خوب شی.
    کنار شب می ایستم
    چشم بر شمد سورمه ای آسمان
    می اندازم
    ستاره ها
    با نخ نور گلدوزی شده اند
    و من می شنوم زمزمه ی درختان را که می گویند:
    چه ملایمت خنکی
    من آبستن یک شکوفه ام
    که همین تابستان گلابی می شود.
    کنار شب می ایستم
    شب از تو لبریز است
    من در دو قدمی تو
    در زندان فراق گرفتارم


    در آینه نگاه کردم. خودم را ندیدم. دنبال خودم گشتم. خود را پیدا نکردم. ترسیدم. گم شده بودم. به قلبم نگاه کردم. نبود. دنبالش گشتم. پیدایش نکردم. ترسیدم. گم شده بود. برگشتم. به جایی که لحظه‌ای قبل در آنجا دروغی گفته بودم. جعبه‌ای دیدم. آن را برداشتم. درش قفل بود. جعبه را شکستم. قلبم را پیدا کردم. همین طور خودم را. تصمیم گرفتم دیگر خودم را گم نکنم ...!


    آدم تنها می آید و تنها می رود ...

    آدم که تنها بماند ...

    یا آمدنی است یا رفتنی ...!
    دلم عجیب گرفته است....

    دلم گرفته
    دلم عجیب گرفته است
    و هیچ چیز،
    نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،
    نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
    نه هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند
    و فکر می کنم
    که این ترنم موزون حزن تا به ابد
    شنیده خواهد شد.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا