massom11111
پسندها
1,510

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام:w21::gol:
    ما شنبه هم باید بریم یونی
    اصل تکلیفامون اون موقه معلوم میشه:(
    ای جااااااااااااااان!
    چه خوشگلهههههههههههههههههههه!
    معصوووووووووووووووووم:cry: :cry: خیلی نازه!
    مرسیییییی
    سلام امان از دست شما خانومها امان خوبی؟کی اومدی؟
    selam ginada rang deyishdun sen?bu ne vezde gabakhkinin nayiydi han?tozih ver mani brak baba manim halim kharabde hame mana vefasizlig edir hammi
    گوشیت تو توهمه! تازه شده مثل گوشی من!:w25:
    ولی همون تکت هم کلی روحیه بود! (فک کن!) رسما" زده بود به سرمااا! مگه خوابم مییومد!!!
    خوشحالم که منو درک میکنی و ذره ای طرف مامانم نیستی!!!!!

    من که دیشب بر اثر حملات انتحاری off شدم، تو چرا بیدار بودی؟! :w00: چه معنی داره یه بچه نو شکفته از صبح تا بامداد پای نت باشه؟!!! شوالیه ی سیاه پوش هم احتمالا" از روزی که فهمید تو دستشو از پشت بستی دیگه استعفا داد!! من موندم و غم شوالیه! ولی دیگه الان خیالم راحته که تو جاش نشستی..کلی حمایت اینا میکنی! :w25:
    معصوم!! واقعا" ازت انتظار نداشتم! یعنی تو فک کردی من مثلا" قصد و منظور داشتم تو اون جمله ی ملیح و مظلوم؟!! نکنه به خودت شک داری!؟ هومم؟!
    سلام شرمنده مزاحم شدم از وینتر خبر ندارید
    دیدم خیلی وقته نیومده گفتم از شما بپرسم
    هان!عقلم؟!جدی؟راست میگی!!با من غرض ورزی داشتن!الان متوجه شدم تو گفتی!!وگرنه یادم اومد الان که از ناا دعوت شده بودم!یادم اومد حالا!!من کلی نابغه بودم واسه خودم!!!
    به جان معصوم نمیدونم چرا این جوریه.من کاریش نکردم صفحه م رو.ولی قبلا هم دقت کرده بودم برای بعضیا اینجوری بود.
    پس بالاخره به اين نتيجه رسيدي كه كوچيكتري!!من مي دونستم تو دختر عاقلي هستي بدون اعمال خشونت هم ميدوني كار درست چيه[IMG]

    آره والا مي بيني؟؟؟؟انقدر همه ش اينجاس..يه روز نباشه كل باشگاه مي فهمن ميان ببينن چه خبره[IMG]
    معصوم من تازه می خواستم 24 تا بردارم ...
    اما گفتم باشه برا ترمای بعد [IMG]
    هنوز بقیه پروژه هارو نگفتم ... [IMG]
    برای درس برنامه سازی سیستم هم پروژه داده ... فقط یه جلسه اش تشکیل شداااا[IMG]
    حيف حيف كه شكلكام پريده...وگرنه
    انگار بايد يه گفتمان با چند نفر داشته باشم!!!

    سلام معصومي خوبي؟
    يعني واقعا انقدر ارزش داشت كه اون همه پول بي زبونو بدي دست غريبه؟خب ميدادي به خودم خودم مي گفتم تو بزرگتري[IMG]
    هیییییییی ... معصوم جونم ...:w04:
    از تکلیف دانشگاه نگو که ...
    برای درس گرافیک باید حتما یه پروژه با یه نرم افزار گرافیکی کارکنم [IMG]
    برای مهندسی اینترنت هم یه چت روم با سی شارپ ... و یه pdf ریدر با جاوا :confused:
    راستی مهصوم .. من این ترم معماری برداشتم اما آزشو ارایه نداده بودن که برداریم :w06::razz:
    از جهت عقلم نگران نباش.از اول هم خیلی نبود! [IMG]
    بابا ما نخوایم توی واقعیت زندگی کنیم کی رو باید ببینیم؟ما توی این دنیا دلمون به یه حاجی خوشه ها!!حالا بیا بوگو این حاجی ال این حاجی بل!!
    اون 11 هم !! بوده!!شیفت رو دستم نا نداشته خوب نگرفته!(کولی بازی)
    قربونت برم...قربونه دهنت!!!

    هر چی می کشیم از دست همین دانشگاههههههه والا!!!!
    دهه/11معصوم باز کلید کردی به حاجی ما!!نخیر دیشب تا صبح بالای سر من بود و هی برام چیز میز میاورد بخورم که تقویت بشم!!!اون که تو دیدی شاید حاجی خودت بوده!!حاجی ما از بغلمون جم نخورده دیشب
    آره بابا حاجی همش مثل پروانه دورم میچرخید.اون جراحیم برای دندون عقلم بود که پدرم رو درآورده بود.ان نیز خود داستانی جدا دارد!
    آره الان خوبم فقط سمت راست شکمم اذیتم میکنه.نمیزاره تکون بخورم.
    میبینی تو رو خدا؟؟تازه از جراحی در اومده بودم ها !!میتونستم پلو بخورم دوباره الان بوی غذا بهم میخوره حالم بد میشه!
    دوستم توی دانشگاه گیر داده بود بیا ساندویچ بخوریم توی دانشگاه هرچی گفتم نمی خورم قبول نکرد!!!چند وقت هم بود به خاطر دندونام ایبوپروفن میخوردم معده م ضعیف شده بود دیگه اینجوری شدم.وبلی معصوم پدرم در اومد!خدا نصیب تو..هان..نه..گرگ بیابون نکنه!!
    سلام معصوم جون خودم.نه کم پیدام.بعد از دو روز تازه اومدم باشگاه.مسموم شده بودم شدید.رفتم زیر سرم پریشب.دیروز و دیشب هم همش خواب بودم.الان هم شکمم سمت راستش یه چیزی مثل سنگ شده و نمیتونم تکون بخورم
    سلام معصومه
    خوبی
    چه خبرا
    نه دیگه ازش خبر ندارم
    با منم خداحافظی کرد
    فکر کردم تو ازش خبر داری
    سلام معصوم جون. ممنون یادم بودی. امشب میام چایی بخوریم با هم
    معصوم آره؟ تو آنلاینی منم هستم یا دارم خواب می بینیم! فکر کنم اثرات دعای دیشب توه گفتی خوف بخوابی!!
    این خاطرات رو خوب یادت مونده ولی من اینا رو یادم نمی آد اصلا، یادم می آد چهارشنبه سوری که می شد با هم می رفتیم ترقه بازی! چه حالی می داد من از اون ترقه ها می انداختم جلوی پات جیغ می زدی گریه می کردی می رفتی پیش عمو! منم می رفتم باست آدامس می خریدم می آوردم بهت می دادم دیگه گریه نمی کردی! یادته؟
    مطالب آماده نبود...
    راستی از ارغوان خبری داری؟ حالش خوبه؟ چند وقته نیست
    قبول نیست تو الان 63 تا دوست داری من 62 تا!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا