سلام کامران
راستش همون شب اولی که اومدم و محیط اینجا رو دیدم ... همراه با اوضاع همچنان ابری بیرون به شدت دلم هوای خوندن مزرعه حیوانات رو کرد ... حکومت دیکتاتوری ناپلئون !
ما همه با هم برابریم ... اما بعضیها برابرتریم !

به به ... حس قشنگیه ، حس برابری و برادری !
خب اما هر چی این قفسه های کتابخونه رو زیرورو کردم ، انگار نه انگار ... من نمیدونم چرا هر کی میاد خونمون با خودش یه کتاب سوغاتی میبره ... حالا اگه خبر میدادند که من بردم، یا اگه بعد یه مدتبرمی گردوندن یه چیزی !

از ناچاری و نیاز مبرم به خوندنش دیشب نسخه اینترنتیشو دانلود کردم

راستی نوشته ات رو امروز خوندم ، واقعا عالی بود (هر چند می دونم از تعریف بدت میاد )
ببخشید که زیاده گویی کردم .