اونطوريم بکن، کتکم بزن، فحشم بده، با صندلي بکوب توي سرم و خلاصه هر کاري مي خواي بکن ولي نگو دوستم نداري.

من همش يه آبجي هستي که بيشتر ندارم.
دلت مي ياد هم دل تو تنگ بشه هم دل من؟
آخه من چيکار کنم که داييم مثل دايي تو با حال نيست؟
گذشته از شوخي، حالت خوبه قربونت برم؟

چه خبرا؟

خوش مي گذره؟
