سلام بر حامد شاعر

خوبی؟
حامد شعر رو خوندم..محشر به تمامی معناهای ممکنه بود!
چرا قبلا" نگفته بودی شعر میگی؟؟

پایان شعر خیلی برام جالب بود:
و چنین بود که ترک خورد
ترک خورد خواب آبگینه ایم
و از آن شره ای از احساس به بیرون میریخت
مادرم خواست که آبگینه نازک را
برهم وصله کند
آبگینه شکست و از حول ترک
خواب من از از بین رفت
همه محو ، همه پوچ همه مانند آفتاب پاییزی
(حیف که thanx ندارم. موند تو دلم!

)
من همچنان برای خودم متاسفم! استعداد پرورش شعر ندارم!

حتما" تایپشون کن..حتما"! منتظرم
واقعا" بهت افتخار میکنم
