گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آدم برفی

    برف سنگین زمستون همه چی رو کرده پنهون
    آدمای شهر برفی خوابیدن تو خونه هاشون
    آدمک برفی خسته روی برف و یخ نشسته
    چشماش رو به انتهای شب بی ستاره بسته
    دگمه ی لباسش از سنگ ، دلش از خواب زمین تنگ
    کلاهش یه سطل خالی ، رو لباش خنده ی کمرنگ
    دور گردنش یه شاله ،‌چشماش از جنس ذغاله
    اون می خواد راه بره اما می دونه که این محاله

    تنها همین آدمک از خواب زمین با خبره
    یخ زده اما هنوزم از من و ما زنده تره

    آدمک دلش شکسته ، ازنشستن شده خسته
    برای رفتن از اینجا برف و یخ راهش رو بسته
    تو اون تو یخ اسیره ، دوس داره که پر بگیره
    حاضره برای فتح یک قدم حتی بمیره
    تیله های داغ اشکش روی گونه هاش نشستن
    پیچیده تو گوش کوچه صدای ترد شکستن
    هق هق گریه ی تلخش توی شب بلنده اما
    بسکه یخ بسته دلامون صداش رو نمی شنویم

    تنهاهمین آدمک از خواب زمین باخبره
    یخ زده اما هنوزم از من و ما زنده تره

    فردا بچه های کوچه دیدن اون رفته از اینجا
    اما انگار جای پاهاش روی برف نمونده بر جا
    روی برفا باقی مونده ، اثر یه جای خالی
    یه دونه سطل شکسته ، با دو تا چشم ذغالی ..

    امید وارم که حالتون خوب بشه آقا رضا هم بر گرده خیلی خودتونو ناراحت نکنین دنیا همینه دیگه باید ساخت
    باز گرد ای مهر تابان روشن این کاشانه کن
    زنده شوق پر فشاندن را در این پروانه کن
    باز گرد و خلوت سرد مرا با یک نظر
    رونقی شاهانه بخش و محفلی شاهانه کن
    چرا چی شده خدا نکنه که حالتون بد باشه ازدست من اگر کاری بر میاد من در خدمتم
    سلام گلاب جان
    شما هنوز بیدارید امشب زیارتتون نکردیم گفتم احوالی پرسیده باشم
    خواهش میکنم.ببخشین اگه بدون اینکه بخواهید نظرم رو گفتم.
    اره یه عیب داره.اونم اینکه اواتار غمگین قبلی تبدیل شده به صورتی خندان و بشاش!!!
    انشا الله که خودتون هم مثل اواتارتون شاد باشین
    ماماني آرامش مي گه يه عالمه شوکولات بهش دادين امروز.تازه به من نداده بعدش هم مي گه شما گفتين به من نده...:cry::cry:
    گلابتون عزیز
    ان قدر زیبا کار کردید که فعلا در حال لذت بردن از ساخته ی شما هستم.
    واقعا زیباست.
    به قول نادر نادرپور:
    "ابتدا برای لذت کاری را انجام بده و بعد به سراغ تحلیل و نقد برو"
    البته جمله اش این طور نیست و منظورش همینه.
    بهر حال من که هنوز در حال لذت بردن از ساخته ی شما میباشم و بعدا نظرم را خواهم گفت.
    فقط بگویم:
    موفق و خلاق باشی.
    یا حق :gol:
    گلابتون عزیز
    واقعا زیبا بود.
    عالی کار کردید.
    موفق و پیروز باشی
    یا حق :gol:
    هه هه!!اونقدر تو نیستی منو بخل میکنه!!
    میگه به هستی نگو تو رو بیشتر دوست دارم!![IMG]
    دعوا نكنيد...زشته...دخترهاي من از اين كارها نميكنن...حسودي نداره كه ... دوتاتون رو بغل ميكنم... عسليهاي من
    بدوييييييييييييييين بغل مامان ببينم[IMG]
    سلام گلابتون جونم.آواتار نو مبارک.
    این هستی چرا حسودی می کنه خب!!حالا یه بخل ه این همه حسودی نداره![IMG]
    هستی گلابتون جونم فخط منو بخل می کنه[IMG]
    قشنگه ... ولی یه لحظه باعث تعجب می شه ... چون با قبلیها یکم تفاوت داره ...شادتره



    و آواتار قبلیت خیلی قشنگ بودن ... این یکی هم خوبه :gol:
    سلام مامان گلاب ... :gol:
    آواتار نو مبارک ... یه لحظه نشناختمت

    پس از غروب

    یک روز
    چیزی پس از غروب تواند بود
    وقتی نسیم زرد
    خورشید سرد را
    چون برگ خشکی از لب دیوار رانده است
    وقتی
    چشمان بی نگاه من از رنگ ابرها
    فرمان کوچ را
    تا انزوای مرگ
    نادیده خوانده است
    وقتی که قلب من
    خرد و خراب و خسته
    از کار مانده است
    چیزی پس از غروب تواند بود
    چیزی پس از غروب کجا می رودم ؟
    مپرس
    هرگز نخواستم که بدانم
    هرگز نخواستم که بدانم چه می شوم
    یک ذره
    یک غبار
    خکستری رها شده در پهنه جهان
    در سینه زمین یا اوج کهکشان
    یا هیچ ! هیچ مطلق ! هر گز نخواستم که بدانم چه می شوم
    اما چه می شوند
    این صدهزار شعر تر دلنشین که من
    در پرده های حافظه ام گرد کرده ام
    این صدهزارنغمه شیرین که سالها
    پرورده ام به جان و به خاطر سپرده ام
    این صدهزار خاطره
    این صد هزار یاد
    ایننکته های رنگین
    این قطه های نغز
    این بذله ها و نادره ها و لطیفه ها
    این ها چه می شوند ؟
    چیزی پس از غروب
    چیزی پس از غروب من ایا
    بر باد می روند ؟
    یا هر کجا که ذره ای از جان من به جاست
    در سنگ در غبار
    در هیچ هیچ مطلق
    همراه با من اند ؟

    کارت محششر بود:w14:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا