ZEUS83
پسندها
6,040

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ﺻﺒﺤﺘﻮﻥ ﺑﺨﯿﺮ
    ﻫﻔﺘﻪ ﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ
    دعای خیر امام حسن (علیه السلام)



    امام حسن (علیه السلام) چندین بار از مدینه پیاده به مكه برای انجام حج رفت در یكی از این سفرها كه از مدینه به سوی مكه راه افتاد، پاهایش بر اثر پیاده روی روی ریگهای خشك و سوزان ، ورم كرد. شخصی به آن حضرت عرض كرد: آقا اگر كمی سوار می شدید، پاهایتان بهتر می شد. امام فرمود: خیر وقتی به منزلگاه بعدی رسیدیم ، مرد سیاه چهره روغن فروشی پیدا می شود كه فلان روغن را دارد آن را برایم بخر، به پاهایم می مالم خوب می شود. عده ای عرض كردند: پدران و مادرانمان بفدایت در پیش منزلی سراغ نداریم كه در آنجا روغن بفروشند.
    امام به راه خود ادامه داد، چند ساعتی نگذشته بود كه همان مرد روغن فروش پیدا شد، امام فرمود: نزد او بروید و روغن را خریداری كنید نزد او رفتند و روغن خواستند، او گفت : برای چه كسی می خواهید؟ گفتند برای امام حسن (علیه السلام). روغن فروش گفت : مرا نزد آن حضرت ببرید وقتی كه او را به حضور امام حسن (علیه السلام) بردند به امام عرض كرد: من نمی دانستم روغن را برای شما می خواهند و من حاجتی به تو دارم و آن اینكه دعا كن خداوند فرزند نیكوكار و پرهیزكاری به من بدهد، من وقتی از وطن بیرون آمدم همسرم نزدیك زایمانش بود.
    امام حسن (علیه السلام) فرمود: خداوند پسر سالمی كه پیرو ما است به تو خواهد داد. وقتی روغن فروش به منزلش رفت ، دید خداوند پسر سالمی به او داده است . همان پسر وقتی بزرگ شد به سید حمیری معروف گردیده و از شیعیان راستین و شاعران آزاده بود كه در هر فرصتی از امامان (علیهم السلام) دفاع و حمایت می نمود، و فضائل علی (علیه السلام) را به قصیده در آورده بود و می خواند و هنگام مرگ علی (علیه السلام) ببالینش آمد. نام او اسماعیل بن محمد بود امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: مادرت تو را سید نامید و این نام زیبنده تو است زیرا تو سید شاعران هستی . روزی اشعاری درباره مصائب امام حسین (علیه السلام) در حضور امام صادق (علیه السلام) خواند، قطرات اشك از دیدگان امام سرازیر شد و صدای گریه از منزل آن حضرت برخاست ، سرانجام امام (علیه السلام) امر به خودداری كرد.منبع:داستان صاحبدلان، محمد محمدی اشتهاردی
    مرخ و جوجه که ارزون تر شدن ! دستت درد نکنه عسیسم ... از کمیته امداد واسم آوردن
    ؟!
    فککنم مو هاتو کوتاه کنی و یه شونه ای بهشون بزنی، اون عینکتم برداری و یذره یواشتر لبخند بزنی،... فککنم اونوقت یه نمه خوب تر شی
    سلام
    خوشحالم از داشتن دوستی چون شما
    درک بالایی دارید :gol:
    سلام
    معذرت میخوام که شما رو از لیست دوستانم حذف کردم، در صورتی که من رو بعنوان دوست خودتون قبول دارید و همچنان خواستار ادامه دوستی با من هستید، لطفا درخواست دوستی خود رو بفرستید؛ در غیراینصورت براتون آروزی موفقیت و پیروزی در تمام مراحل زندگی رو دارم.
    دوستدار شما احسان :gol:
    ممنون خانوم، چه کار خوبی کردید بچه ها رو دم افطاری دور هم جمع کردید
    کلی صفا کردیم، خدا خیرتون بده:gol:همه مریضام هرچه زودتر خوبشن
    میگم، خودتون کسالتی داشتید برطرف شده که انشالله؟
    ای بابا رفتید که!...:(
    گفتم سفره افطاری تون پهنه بیام خودمو مهمون کنم!:D
    روزه تون فبول:gol:
    خیلی ممنون سادات عزیز

    ان شا الله خودتون هم خیر ببینید تو زندگیتون و همیشه سلامت باشید
    ممنون از دعای خیرتون

    نه من نیستم تقریبا اکی رو از همه گرفتم بجز جناب ادمین که بحق درست هم گفتن تالار رو به مدیرهای با سابق و... هم نمی تونن بدن چون واقعا حساس هست

    ولی واقعا برام جالب بود وقتی نیتش رو داشتم و داشتم چونه زنی های آخر انجام می داد شما از چنتا پست ساده اینقدر راحت تونستین فکر منو بخونین

    خیلی جالب بود

    شما هم موفق باشید التماس دعاهای خوب تر:gol:
    واقعا پرسیدم چون الان خودم هر جور پستا رو می خونم همچین چیزیو حتی اشاره هم نکردم کسی هم چیزی نمی دونه و...

    واقعا شما از کجا فهمیدید اینو دارم به خودم شک می کنم الان

    لطفا بگید که از کجا متوجه شدید؟
    واقعا ما شا الله

    فکر می کردم آدم تیز هوشی باشین (خیلیم تیز هوش ) اما الان تو کفش موندم چطور به این نتیجه رسیدید؟

    (واقعا از کجا حدس زدید برام مهم هست بدونم)
    سلام صبحتون بخیر

    بنظرتون مدیر جدید کی می تونه باشه؟ از بچه های تالار میارن یا از مدیرای تالارهای دیگه استفاده می کنن؟
    وای مرسی. کلی سرمایست، آنلاین استفاده کردم. رفتم برا قولنامه زهره.:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا