yunes_prg
پسندها
8

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ی وقت کمکم نکنیا خسته میشی:Dموفق باشی برام دعا کن بای
    سلااااااااااااااااااااااااام
    ممنون من وقت نمیکنم این همه لطفو جبران کنم که
    پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد.در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند.سپس به او گفتند:باید از شما عکسبرداری بشود تا جایی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشد.
    پیرمرد غمگین شد،گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
    پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.
    پیرمرد جواب داد:زنم در خانه سالمندان است.هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.نمی خواهم دیر شود!
    پرستاری به او گفت:خودمان به او خبر می دهیم.
    پیرمرد با اندوه گفت:خیلی متاسفم.او آلزایمر دارد.چیزی را متوجه نخواهد شد!حتی مرا هم نمی شناسد!
    پرستار با حیرت گفت:وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید،چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
    پیرمرد با صدایی گرفته،به آرامی گفت:
    اما من که می دانم او چه کسی است....!
    ابر چشمم به هوای رخ تو بارانی است
    مثل دریای دلت دیده ی من طوفانی است
    یک نظر کردی و دل گشت اسیرت،اینک
    پشت مژگانت دل من زندانی است
    عشق تو

    شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا

    شوخی بود !

    حالا .... . . تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است !

    من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . ! تمام این تنهایی

    تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است .....


    تمام تردید های من
    در دوستت دارم های تو بی معنا شدند
    هرگز تصور نمی کردم
    که روزی این چنین به دام عشق گرفتار شوم
    و همچون کبوتری دل بریده از دنیا
    در بند چشمانت اسیر شوم
    هر روز که می گذرد
    قلب کوچکم بیش از دیروز تو را می خواهد
    آری...
    اکنون دیگر بدون عشق تو خواهم مرد
    من بیمارعشق توام
    و تنها طبیب من
    دستان هستی بخش توست
    پروانه ی خیالم
    من در کشوری زندگی میکنم که زبان مردمانش پارسیست .اما چون عرب ها "پ" ندارند به ان میگویند : فارسی.
    دکتر شریعتی.
    شاید زندگی ان جشنی نباشد که تو ارزویش را داشتی ...اما حالا که دعوت شدی زیبا برقص
    خصوصیات پسرها وقتی عاشق می شوند:
    1-نوک دماغشون قرمز والبته بزرگ می شود
    2-حرف های قلمبه سلمبه می زنند وور ور وهرهر می خندند(که از علائم جنون است)
    3-اگر زمستان باشه گلوله برفی به دختر مورد نظر می زنند
    4-اگر تابستان باشه بطری اب معدنی شان را سر دخترها خالی می کنند
    5-ادعا می کنند که از دختر ها بدشون می اید
    اخه می دونید چیه؟ اگر این کارها را نکنند تابلو می شوند
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا