yasamin89
پسندها
449

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • روزهایـی کـه بـی تـو می گـذرد

    گـرچه بـا یـاد تـوست ثـانـیه هـاش

    آرزو بـاز می کـشد فـریـاد:

    در کـنار تـو می گـذشت٬ ای کـاش!

    فریدون مشیری
    هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست

    هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!

    عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!

    دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست.

    نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد ،

    شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست.

    تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست

    کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست

    بخـت آن را کـه شـبی پـاک تـر از بـاد ِ سـحر ،

    بـا تـو ، ای غـنچه نشکـفـته بـیامیـزم نـیست.

    تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق

    چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست.

    فریدون مشیری
    سلام عزیزم. بردتو تبریک میگم ایشالله تویه زندگیت برنده باشی . شبت بخیر قربونت برم بوس بوس بوس : )
    سلام، من تازه از بیرون برگشتم.خستم اگه اجازه بدید یه 20 دیقه دیگه تو chess.com بازی کنیم.
    یاسمین جون من از6 تا الان منتظرت بودم که نیومدی. گفتی که 6به بعد میتونی بیای که . . من شاید دیگه نتونم سر بزنم .:confused:
    سلام من امروز بیکار هستم امیدوارم امروز بازی انجام بشه تموم بشه
    سلام دوست عزیز من امروز تا عصر سر میزنم همش بودید بازی کنیم
    (1)

    یک شب،به پاس صحبت دیرین،خدای را

    با او بگو حکایت شب زنده داری ام

    با او بگو چه می کشم از درد اشتیاق

    شاید وفا کند،بشتابد به یاری ام

    ای دل چنان بنال که آن ماه نازنین

    آگه شود ز رنج من و عشق پاک من

    با او بگو که مهر تو از دل نمی رود

    هر چند بسته،مرگ،کمر بر هلاک من

    ای شعر من،بگو که جدایی چه می کند

    کاری بکن که در دل سنگش اثر کنی

    ای چنگ غم،که از تو بجز ناله برنخاست!

    راهی بزن که ناله از این بیشتر کنی

    ای آسمان،به سوز دل من گواه باش

    کز دست غم به کوه بیابان گریختم

    داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه

    مانند شمه،سوختم و اشک ریختم؟

    ای روشنان عالم بالا،ستاره ها

    رحمی به حال عاشق خونین جگر کنید

    یا جان من ز من بستانید بی درنگ

    یا پا فرا نهاده خدا را خبر کنید!
    (2)

    آری،مگر خدا به دل اندازدش،که من

    زین آه و ناله راه به جایی نمی برم

    جز ناله های تلخ نریزد به ساز من

    از حال دل اگر سخنی بر لب آورم

    آخر اگر پرستش او شد گناه من؛

    عذر گناه من،همه،چشمان مست اوست

    تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من

    او هستی من است که آینده دست اوست

    عمری مرا به مهر و وفا آزموده است

    داند که من آن نی ام که کنم رو به هر دری

    او نیز مایل است به عهدی کند وفا

    اما - اگر خدا بدهد - عمر دیگری

    فریدون مشیری
    شما دعوت شدین به مجلس خانوما در پروفایل نازنازک جونموووووووووووووووووووون بدو بیا
    گر چه با يادش، همه شب، تا سحر گاهان نيلي فام،

    بيدارم؛

    گاهگاهي نيز،

    وقتي چشم بر هم مي گذارم،

    خواب هاي روشني دارم،

    عين هشياري !

    آنچنان روشن كه من در خواب،

    دم به دم با خويش مي گويم كه :

    بيداري ست ، بيداري ست، بيداري !



    اينك، اما در سحر گاهي، چنين از روشني سرشار،

    پيش چشم اين همه بيدار،

    آيا خواب مي بينم ؟

    اين منم، همراه او ؟

    بازو به بازو،

    مست مست از عشق، از اميد ؟

    روي راهي تار و پودش نور،

    از اين سوي دريا، رفته تا دروازه خورشيد ؟


    اي زمان، اي آسمان، اي كوه، اي دريا !

    خواب يا بيدار،

    جاوداني باد اين رؤياي رنگينم !

    فریدون مشیری
    گفتي كه : چو خورشيد زنم سوي تو پر

    چون ماه شبي مي كشم از پنجره سر

    اندوه كه خورشيد شدي

    تنگ غروب

    افسوس كه مهتاب شدي وقت سحر
    خدارو شکر عزیزه دلم. از هم گروهیت چه خبر بازی کرد؟ نتیجش چی شد عایا؟
    سلام عزیزه دلم. خوبی قبونت بلم؟؟؟؟؟؟؟؟ ناقابل بود : )
    گفته بودی که چرا محو تماشای منی

    آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی

    مژه بر هم نزنم تا که زِ دستم نرود

    ناز چشم تو ، بقدر مژه بر هم زدنی....






    "فریدون مشیری"


    این دلاویزترین حرف جهان را همه وقت

    نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو

    «دوستم داری؟» را از من بسیار بپرس

    «دوستت دارم» را با من بسیار بگو



    "فریدون مشیری"

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا