wwwparvane
پسندها
2,537

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بلاخره يك روز به ارزويم ميرسم . در صف اول نماز . جلوتر از پيش نماز مي ايستم . و همه به من اقتدا خواهند كرد . نماز كه تمام شد همه به سمت من خواهند امد . چقدر عزيز خواهم شد . همه مرا بلند ميكنند و به دوش ميگيرند .
    بعد از چند قدم كه حركت ميكنند. كسي فرياد ميزند... بلند بگو لا اله الا الله...
    یادتان باشد هیچ وقت در زندگی خود!

    نقش نیشهای مار ” ماروپله” را بازی نکنید . . .

    شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،

    همان کسی که به شما اعتماد کرده بود . . .
    باز هم قلم جاری تو یه دستم روون
    هر چی کلمات هستند تو مغزم تموم
    همه صف بستن تا که وصل شن هنوز
    ندارم هیچکدوم رو من شخصا قبول
    نمیدونم چرا ولی انگار نمیرسم
    هر چی میگردم دنبالش به زیر سنگ
    غمی که سینه هست واسه کسی که رفت
    نمیدونم کجا کج شدش مسیر من
    ای کاش میتونستم فریاد زنون
    بگم سخن از عشق با پنجاه زبون
    از مجرای گوش با حرفهای خوب
    مرهم قلبها بودم و درمان روح
    اما هر بار سکوت میشکنه
    من همراه رود تو دریای نور
    یخ زده قلبم انگار سرمای کوه
    حبس دلم - از جریان عبور
    سخته واسم - تنها آرزوم
    هستش باز هم من پیداش کنم
    و ای کاش که من - میتونستم بهتر باشم
    تا که امشب شاید - همراهم بود پهلوم هنوز عشقم با من
    پشت میله هام، تو مغزم همهمه
    شعر رو دیوار بهم میگه که عقلم کمه
    شعری که حاوی غم و شکایت قلبمه
    اصل اینه شعر همه دردامو مرحمه
    هر دفعه فکرش میاد توی سر همه
    تقصیر منه که الان این وضعمه
    روزی صد دفعه افسوس میخورم
    که یه بازنده بودم توی این محکمه
    آرزوی قلبمه برگرده زمان
    تا که بسازم.از لحظه طلا
    یه چی میگم تا که باشه یادت
    دلتنگم و عاشق خانواده
    شاید حرفمو درک کنی دردمو لمس
    چونکه توی شهر امثال ما زیاده
    سلااااااااااااااام بر ابجیییییییییی گلم...
    حال احوال خوش میگذره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بازم ک ترکوندی با عکس های عالیییییییییت....
    "زندگی باید کرد
    گاه با یک گل سرخ
    گاه با یک دل تنگ
    گاه با سو سوی امیدی کمرنگ...

    گاه باید روئید
    از پس آن باران
    گاه باید خندید
    از غمی بی پایان
    لحظه هایت بی غم

    روزگارت آرام"
    داشتم تو اتوبان میرفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود
    و داشت می افتاد باباش هم اصلا حواسش نبود.
    رفتم کنارش هر چقدر بوق میزدم نمی فهمید.
    آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد بهش گفتم :
    پس چرا حواست به بچه ات نیس ؟؟؟
    یدفعه دو دستی زد تو سرشو گفت :
    اصغر پس ننت کوووووووو؟؟!!!!:D
    دوستان عزیز بهم مشاوره میدید لطفا؟
    به نظرتون بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم
    فلافلی بزنم یا آب هویجی !?!?:surprised::D
    خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰
    بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا
    خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده !
    امروز سرم 16 تا بخیه خورد! میپرسی چرا؟
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    میخواستم یه خوشتیپ رو بغل کنم یه دفعه آینه شکست
    مورد داشتیم طرف رفته خواستگاری بابای عروس با لپ تاپ اومده میگه جوان، من اهل تحقیقات محلی و اینا نیستم، یوزر پسورد فیسبوکت رو بزن
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا