حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو//و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن//وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی//گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو
تو لیله القبری برو تا لیله القدری شوی//چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو
اندیشهات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد//ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دلهای ما//مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
شکرانه دادی عشق را از تحفهها و مالها//هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو
یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی//یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو
ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر//نطق زبان را ترک کن بیچانه شو بیچانه شو