ها یه وقتایی عیب نداره:|
نه بابا...یه بار اومدیم خونه نبودین برگشتیم:|فدرا میاییم زود خوستگاری
نخیر خونه پسر من نیست:|ای مادر بی فکر برو دخترتو بیار:|خخخخ
فردا تو خوستگاری تعیین میکنیم:|
لااقل یه آواترایی میزاشتی سر داشته باشه:|خخخخ
تو اردي كه معلوم نيست بس كه خل و چل تو وجود من معلومه...:D
من جاي اردي بودم بعده 8 سال كه زنمو زيارت كردم...با پشته دست يكي ميزدم تو دهنش تا پره خون شه جرات نكنه سايه به سايم بياد:D