بد نیستم شکر
افتضاح بود

بهم گفتن برو خونه خواهرت از کلاس من رفتم اونجا بعد از کلی پیاده روی بعد زنگ زدم دیدم نیستن، زنگ میزنم میگم کجایید میگن برو خونه مادر برزگ

منم بهم برخورد اومدم خونه انگار بیکارم

خونه هم که داشتن رنگ میزدن همه چی تعطیل بود تازه اومدم نت
اومدم نت هم با یکی از بچه های باشگاه قاطی کردم
