tanhatarin_asb-3
پسندها
644

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ايول بابا تو كه همه رقصي رو بلدي................آذري بلدي.آذري خيلي قشنگه..... تكنو هم بلدي

    همه اينا رو بايد يادم بدي ها باشه؟
    من تو رو خيلي دوست دارم همون طور كه گفتم احساس ميكنم نيمه گمشده من هستي و بايد هرجور كه شده بهم برسيم

    تو هم همين حس رو داري؟
    اين پيام ها رو پاك كن بچه ها ميخونن خوب نيست

    حالا چند واحد بايد رقاصي پاس كنم؟
    حالا كدومش رو ميخواي ياد بدي؟ كردي كه راحته همينجوري پاهات رو پرت ميكني بالا و پايين
    ولي من اصلا بلد نيستم.............. پس دوران نامزدي واجب شد بايد توي اين دوران بهم ياد بدي
    نخندي ها................. از رقص .............آخه بلد نيستم
    پس كجا ميخواي آشپزي ياد بگيري ..............اگر آخرش ما سو تغذيه نگرفتيم
    عروسي رو منم دوست دارم ............ فقط از يك چيزش ميترسم-بگم؟
    من كه حاضرم به خاطر تو سختي بكشم ............... تو چي؟
    من كه بيشتر دوست دارم بريم ماه عسل .........اون پولي كه ميخوايم بديم فاميل بخوره خوب خودمون باهاش ميريم ماه عسل صفا ميكنيم
    خوب چرا؟ اما اينجا يا عروسي ميگيرن يا ماه عسل.............البته بعضي ها هم همش رو ..... يعني هم عروسي هم ماه عسل هم پاتختي هم حنا بندون
    ميگم راستي با ماه عسل چطوري؟ ماه عسل رو دوست داري يا عروسي؟
    باشه هرجور كه راحتي........... اما اين زور نيست دستور خداست
    راستي توي تاپيك خوب نوشته بودم؟ خوشت اومد
    چرا ديشب گفتي حجابت رو رعايت ميكني بعد امروز اينجوري گفتي.........

    جون پوري ناراحت نشو
    يك سوال بپرسم عزيزم.......ناراحت نشي ها .....جون تپلي مپلي ناراحت نشو
    اگر دست من بود كه همين فردا ميومدم.......... نميدوني من اينور چقدر رو مخ مامي و بابي راه ميرم تا ميام حرف بزنم مامانم ميگه چيه بريم ساري

    مطمئن باش اينجا بياي مثل پادگان نيست
    مهناز ............... اينجوري حرف نزن ما كاملا شرايط مساعد داريم

    پيامبر نزديك به 25 سال از حضرت خديجه كوچكتر بود ............. به نبوت رسيد ........... فرزندشون هم شد فاطمه

    خوب صبر ميكنيم هر وقت دس تموم شد
    فيلم شد نري ها ............فردا تكرارش رو ميبيني
    اتفاقا پدر و مادر من اصلا شرايط مساعدي نداشتن همون طور كه قبلا گفتم اونا از زير صفر زندگي رو شروع كردن

    باورت ميشه مادر من جهيزيه نداشته
    ما هم شرايط مساعدي داريم فقط يكم خون هامون از هم فاصله داره
    من دوست ندارم از تو جدا بشم ما بايد به هم برسيم

    خوب يعني اگر مادرت بفهمه كه ما عاشق هم هستيم بازم مخالفت ميكنه......... يعني حاضر ميشه دلت رو بشكنه
    ميدونم منظورت بچه گونه بود.............خيلي خنديدم

    عزيزم ميشه بگي كجايي اين فكر بچگونه است؟
    بين خوب من و تو همديگر رو دوست داريم ......... هيچ چيز نميتونه من و تو رو از هم جدا كنه
    جمله قبلي رو اصلاح ميكنم : اشتباه شد

    پدر و مادرم مثل ما به هم علاقه داشتند
    چي چه خوب؟

    باشه هر وقت اومدي تك بزن

    خدا حافظ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا