دوش می آمدم رخساره برافروخته بود ****** تا کجا باز دلِ غمزده ای سوخته بود
+++++++++
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن ***** دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیش تر که عالم فانی شود خراب ***** ما را زجام باده گلگون خراب کن
خورشید می زمشرق ساغر طلوع کرد ***** گر برگ عشق می طلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کنند ***** زنهار کاسه سر مرا پر شراب کن
کار ثواب باده پرستیست حافظا ****** برخیزو عزم و جزم کار ثواب کن