آسمون ونه لا هسّه زمین ونه زیر انداز
اسمون براش پتو و به اصطلاح ما "لا" که همون پتو یا لحاف است هستش و زمین برای زیرانداز
آدم عجول یا چاه کفنه یا چلّو
ادمی که عجله می کنه یا تو چاه می افته یا و چلّو که تو مایه های چاه همون چاله ی خودمونه
می گه اگر تو چاه نیفتاد تو چاله رو حتما می افته
اسب هدائه خر بئیته خشالی پر بئیته
اسبو داد خر گرفت و کلی هم خوشحال شد
انّه مر بخرده تا افی بیّه
اینقدر مار خورد تا افعی شد(یه چیزی شبیه به تخم مرغ دزد شتر...)
آخر ماسّه بشنّیه
معنی لغوی می شه اخرش ماست رو ریخت
اتّا درزن شه خِدّ بزن اتّا گالوج اتّی ره
می گه یه سوزه به خودت بزن
اما بامشی خامی که گَل بخره
می گه ما یه گربه ای می خواهیم که موش بخوره
بامشی = گربه
گَل = موش