سلام سولاره گل خوبی ؟
من که هستم همیشه شما یادی از سایت نمیکنی
اتفاقا اسون بود الانم حدس زدن تموم شد ته دیگشم خوردن :دی
همرو میشناختی که !!! ( همه ی 6 تا عکسو میشناختی )
امروز تو کارخونه با مهندس کنترل کیفیت داشتم در رابطه با وضعیت تولید حرف میزدم که یه دفعه یه گربه لاغر اومد از جلومون رد شد بی اختیار سکوت کردم و اونو نگاش کردم
مهندس خودش فهمید که دلم مونده پیش گربه و گفتند از گربه متنفرم
وای ای کاش یه نایلون بود و اون گربه رو می گرفتم و بزرگش میکردم تا چاق بشه
میدونی خانومی من گربه هارو خیلی دوست دارم
اتفاقا توی محوطه ی کارخونه یه گربه لاغر هستش
گاهی به سرم میزنه که بغلش کنم و اونو با خودم ببرمش خونه
اما میدونم اگه ببرمش خونه دیگه برای خودم هم توی خونه جایی نستش
اگه کسی تو کارخونه نبود حتما بغلش میکرد
سلام خانوم گلم
عزیز دلم این چه حرفیه که می زنید ؟!
شما مثل خواهر نداشته ی من هستید
من شما رو خیلی خیلی دوست دارم
راستی من دیروز امتحان کارشناسی ارشد دادم
شما هم امسال ارشد شرکت کرده بودید عسلم؟