زندگی من همه اش یک فصل و یک حالت داشت ،مثل این است که در یک منطقه ی سردسیر و در تاریکی جاودانی گذشته است،
در صورتی که میان تنم همیشه یک شعله میسوزد و مرا مثل شمع آب میکند.
میان چهار دیواری که اطاق مرا تشکیل میدهد و حصاری که دور زندگی و افکار من کشیده ،زندگی من مثل شمع خرده خرده آب میشود،...