خواهش می‌کنم... همچنین...!
موفق باشی!
به سلامت!
موفق باشی!
به سلامت!
-
رفتی؟
نه بخدا مسئله این نیست. میگم الان
فکر کنم می‌خواستی بری بخوابی. برو آجی. معطلت نمی‌کنم. شبت بخیر!
چیزی نیست. بهترم... ممنون!
ببخشید، یه خورده حالم بد بود...
شرمنده...
الان برمیگردم...
میدونم، خواست شروع کنه، ساکت شدم...
خوابگاهی هستی تو هم؟!
من باعثشم، آره؟!
چرا حوصله تاپیکو نداری؟
رفتی؟
شرمنده، بخدا متوجه نشدم پیام دادی... چرا اینجوری می‌گی؟ من غلط بکنم دعوا داشته باشم!
نه دیگه، مگه نمی‌گم چیزی نیست...
ناراحت نباش که دوستاتم ناراحت نشن. لبخند
نه اجی، هیچی نیست. هنوز اخلاق گند من دستت نیومده...
نه، هستم. چیزی نشده
مهم نیست آجی... من کلاً عادت ندارم بعد از اینکه از سر جلسه اومدم بیرون، در مورد امتحان صحبت کنم. هر چی بوده، دیگه تموم شد، رفت.
موفق باشی... حالا چرا گریه قُلمراد خانم؟!
همین الانمتنهاامید برام درخواست فرستاده... اینم نمی‌شناسم...
ازدواج دانشجویی این مشکلاتم داره. تقصیر خودتونه ...
راستی یه سوال! کارشناسی می‌خونید یا ارشد؟!
نه، آخه 2-3 روز پیش برام درخواست دوستی فرستاده. یادم نیست کجا دیدمش. گفتم شاید بشناسیش. دوست ندارم هر کسی رو Add کنم. یه سری هم که خیلی قبل‌تر Add کردم، الان تو رودرواسی موندم، وگرنه حذفشون می‌کردم.
نه بابا... خواهش می‌کنم. مسئله‌ای نیست.
میگم این siyavooosh
کی هست؟ می‌شناسیش؟!
آخی... حق داره بنده خدا... الان تو دلش عروسیه ...
من نمی‌گم قشنگ نیست، میگم از بس زل زدم به این صفحه صورتی رنگت که چشمام دو دو می‌زنن...
سلامت باشی...
آخی... چشم و دلت روشن آجی. عزیز دلمون خوب بود ایشاالله؟
شرمنده... از بس کار داشتم و سرپا موندم امروز، خودم هم خیلی خسته‌ام. بخدا با این وجود تا برگشتم، قارقارکمو آتیش کردم و زدم ایران-اِنگbiggrin. دیدم رفتی... تا الان که زل زده بودم به صفحه صورتی پروفایلت. (فکر کنم چشمام ضعیف شد از بس به این رنگ زل زدم!)
الانم که در خدمت شمام...
به به ...
سلام آجی نایاب ما...
نخیرم، 3 ساعته که منتظرم پای این قارقارک...
سلام
من هستم؛
هر موقع اومدی، خبرم کن!
اسی آنه هنوز
بریییییییییییییییییییییییییم
چیرا یکی که همسن الیناس -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...