sheyda_star
پسندها
1,068

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • چرا گريه...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چي شده.....؟؟...امتحان خوب نشد...؟؟

    بابت دعاهايي كه كردي واقعا نميدونم چه جوري ازت تشكر كنم...
    آرامشي كه دارم به خاطر دعاهاي شماست....

    شما خودت گل بودي....دستت درد نكنه...
    گله خيلي خوشگل بود...
    مي خوام بندازمش رو دكستاپ....
    صحبت ميكنيم...در مورد مسائل روز...
    2 دقيقه اي داريم..(به اصطلاح) كه توش هر چه دل تنگت مي خواهد بگو ...و اينا..
    صندوق قرض الحسنه درست كرديم
    با هم مشهد و اردو و اينا ميريم...

    20 تا دوست به معناي واقعي
    البته با خودم و آقاي رئيس ميشيم 20 تا.
    شرمنده به خدا....
    فكر نميكردم اون موقع بياي...گفتم ديگه خوابي...
    رفرش هم كردم...
    اصلا صفحه جديد كه باز مي كني هم مياد اون پيغام كه پيام دارين...

    ولي متوجه نشدم به خدا...
    ديشب چه شب بدي بود...ياد گذشته ها افتاده بودم...

    الان ديگه چرا...؟؟الان كه تقريبا سر وقت اومدم.....
    ما يه جلسه داريم با 20نفر از بچه هاي دبيرستانمون تحت عنوان جلسه گروه دوستي
    اسم گروهمون هم گروه سحرخيز مدينه است.....
    الان تقريبا 7 سالي ميشه كه 2 هفته يه بار جمعه ها جلسه داريم..
    دور هم جمع ميشيم....
    سلام عسيسم....
    چطوري...؟؟
    دير كه نكردم...؟؟

    ديشب اومدي 12 شب اومده بودي..؟؟؟؟؟؟....
    شانس منو بگو.....ا ه ه ه ه ه ه....نفهميدم...

    بعدشم تا 2 بيدار بودم.....خوابم نميبرد از فكر و خيال...

    چشم داداشي از اين به بعد يادم ميمونه.....
    چه روزي بود امروز.....
    نشد بيام....خيلي كارام فشرده شد...
    الان كه ساعت 12 شده رسيدم خونه...
    خونه مسئول جلسه مون بوديم.......
    خانومش ديگه بيرونمون كرد....وگرنه نشسته بوديم حالا حالا.....(خنده)
    اگه این لطف رو بکنی که ممنون میشم، هرچند هنوز نمرم نیومده، اما فعلا که هرچی تست رو چک کردیم اشتباه زدم، غول آخر بازی ها همیشه سخته

    ممنون از لطفت
    نه عزیزم، هم نیاز ها رو نمیوفتم
    یه درسی رو میوفتم که هیچ ربطی به درسهای دیگه نداره، میخوام بدونم اونایی که هم نیاز شدن رو تحت تاثیر قرار میده؟
    مرسی از توجه تون

    ببینید این درس همه پیش نیاز هاش پاس شدند، اما درسهای دیگه ای دارم در ترم آخر که هم نیاز شدند ( 1 و 2 باهم ) (2 و 3 باهم)
    ممنون از بابت گل اینم تقدیم به خانم شیدا برای عرض تبریک به خاطر امتحان
    خواهش میکنم عزیزم خیلی خوشحالم کردی :)
    منم امروز امتحان داشتم عالی دادم
    به این قانون شک نکن منتظر اتفاقات توووووووووووووووپ بعدی باش:w11:
    من كلمه برا جمله سازي ميخوام..............ميخام ميخام ميخام ميخام
    يادته....سر كيك خوردن..؟؟
    نه شيدا جان...چه ناراحتي...
    بي خيال...
    بيا بقيه بازي مون را بكنيم...
    حالا مامانم مياد دوباره گير ميده ها....(خنده)
    من برا خودش نميزاشتم بياد.....(آره جون خودم...خنده)

    بابامو بي خيال...
    شيدا من كلافه شدم ديگه...
    به جاي شكلك ها همش ضربدر مياد...
    نميدونم چي كار كنم.....
    fire fox هم نصب كردم ولي بازم درست نشد...(گريه)
    سلام خانم شیدا خیلی خوشحالم به خاطر امتحانتون;) امید وارم همیشه تو همه مراحل زندگی همین طور موفق شاد و سرزنده باشید:redface::redface::smile::smile:
    الان كه تو خونم....
    اون دوتا تو حال هستند....
    كامپيوتر تو اتاق منه...
    براي اينكه مسعود نشينه هي پاش آوردمش تو اتاق خودم...
    احتمالا از فردا ميره تو اتاق آقا مسعود....

    خدا بخير كنه...ديگه نميزاره بيام پيش تو....
    مي خواد تلافي 1 سال را در بياره....(گريه)
    داداشم پيش مامانمه....
    نميدونم چي كار ميكنه....نيومد شهدا...
    فردا روز بزرگيه...
    شبي كه مي خواستم كنكور بدم يادمه...
    يه دوش گرفتم...ساعت 10 خوابيدم...
    فرداش هم گند زدم تو كنكورم....(خنده)
    حتما خودت خوب خونده بودي...آفرين.
    انشالله كه همش خوب بشه....
    ممنون خوبم ..خدا را شكر...
    تنگه چزابه....همون جايي كه خيلي ها شهيد شدند
    نميدونم رفتي يا نه.....
    حالت دره مانند داره.....اونجا شهيد شدند....
    اسمش محمود بود.....من هيچ وقت نديدمش 7 سال بعد به دنيا اومدم...

    3/4/60 شهيد شدند....
    سلام شيدا...
    امتحان چطور بود...؟؟
    زدي تو گوش 20....؟؟؟؟
    توي شهدا كه بودم برات دعا مي كردم....
    امروز 28 امين سال شهادت دايي ام بود....
    من بيام برسونمت...
    حرفي ندارم...
    فقط فكر كنم الان كه از اصفهان راه بيفتم نصفه شب ميرسم يزد عزيزم..
    يه ذره دير ميرسي سر جلسه امتحان....
    اشكال نداره..؟؟

    يه بوق كه زدم بياي دم در ها....
    اگه زنگ بزنم كل خونوادتون بيدار ميشن....
    شيدا جان من ديگه كم كم برم...
    دعا مي كنم كه اين دفعه هم مثه دفعه پيش خوشحال از سر جلسه امتحان بياي بيرون...انشالله......
    فردا نيستم...ميرم دنبال داداشم....كه خيالش راحت باشه....

    احتمالا بعد از ظهر فردا بيام...
    من اينقدر دوست داشتم يه عالمه خواهر وبرادر داشته باشم...
    خوش به حالت......
    خونه ما كه مثه قبرستون ميمونه...
    خواهرم كه نيست....خونه خودشه.
    داداشم هم كه اين يك ساله خيلي كم پيدا بود...
    فقط منم و مامانم....
    با گاري چطوره....؟؟
    يه ذره هم تو راه نون خشكه جمع ميكنيم....(خنده)
    شيدا ميگم دعوات نميشه با خواهر و برادرات سر كامپيوتر....
    اونها كاري با كامپيوتر ندارند؟؟؟
    من كه فقط يه داداش دارم...شبانه روز داريم با هم دعوا ميكنيم...(خنده)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا