مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانهای افتاده ام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
ردهتا مرد نكونام نميرد هرگز ... دوس آنست كه گيرد دست دوست
من به هر جمعيتي نالان شدم... ور نه هر گبري به پيري ميشود پرهيزگار!!!
عزيزم من واقعا بابت شعرت ممنونم اي دوست.

تو را من واله و شيدايم اي دوست
هر چه از دوست رسد بس نيكوست... در حادثه هاي ناگهاني...برس به دادم اي دوست.
هر گز تو مخور خربزه با پوست.. از دوست كه بر دوست!
قلم را در خون دل ميزنم و بر برگ گلهاي نيلوفر و نسترن ميكشم...تا برايت از پريشاني شبهاي بي تو بنويسم اي دوووست! [IMG]
چه بگويم كه قدرت كلمات انقدر ناچيز است كه به پاي پنجه هاي شاهين افكارم نميرسد و آنچنان كه شايد و بايد از غم هجران تو نمينگارد.... ليكن اين كه قلم نيست! اين كي بورد است همان كه در فكر و بكر مرا اوستا كرد!!! و خوب هم به پاي شاهين و بلكم f14 هم ميرسد! [IMG]
پس برايت مي نويسم! اي دوست . اما حالا چي بنويسم اي دوست؟؟!![IMG]
حالا يك جوانيي كرديم تو ببخش اي دوست! :cry:همانا اشعرت سزاوار سپردن جان است و مرا ياراي آن نيست كه آنرا در جواب مقام برآيم آخه چي بت بگم اي دوست؟؟؟:w00:
پس تنها به يك مصرع كه خودم سرودم برايت:whistle:بسنده ميكنم اي دوست:
چاكرتيم با مرام جيم جمالتو ميم مرامتو سين صفاي تو !!جيم جفري جيگول ..ژيگولي پيگول جمالتو عشقه!!:w30:
هرچند تناسبي با آن همه خون دل و كي بورد نميداشت اما شرمنده اي دوست مهم اينه كه عشق توش بود دداش![IMG]
ياعلي