هفته پیش اردبیل تو عروسی یکی از همکارام بودم جمعه رفتیم شابیل
اینا موقعی که عروسو میبردن داداش همکارم تصادف میکنه وقطع نخاع وصبح فوت میکنه
منم شنیدم داغون شدم
عصری برگشتم اینجا به هستا پست داده بودم اونم شروع کرد به شوخی منم داغون بودم دلمو خالی کردم سر اون اونم یه معذرت نوشت ودیگه نمیاد سراغ ما
همین