آقا اجازه ما دلمان تنگ می شود
در کوچه ای که با خفقان رنگ می شود
آقا اجازه پنجره ها فحش می دهند
حتی پرنده توی هوا سنگ می شود
تا دست می بریم به سوی سلام ها
نا گاه خنده ها همه خرچنگ می شود
زنگ اول و زنگ آخر همیشه ترس
ترس از لجن شدن ثمر این زنگ می شود
دیگر امیر توت به سارا نمی دهد
تجریش پول زحمت بابا نمی دهد
بابا به شوش می رسد و چشمهایش همه اشک
بر در و دیوار خانه همه لاف و کشک
آقا اجازه کج شده دست رفیقمان
فراش پیر سادگیش کرده پیرمان
هی کاجهای مدرسمان غیب می شوند
از کیف همکلاسی نان غیب می شود
این کاجها که یا خودشان می روند و یا
دزدیده می شوند به یک دست آشنا
و یا اینکه کیف همکلاسی دندان گرد کرده است
و یا توی آن افسون و ورد کرده اند
آقا اجازه مدرسه را خون گرفته
حوض حیاط قسمت خرچنگ می شود
باشد ، باشد صبور می شویم امــــا
بدون ماه لحظه ها چه بد آهنگ می شود
آقا اجازه
آقا اجازه؟
اصلاً اجازه هست ما دلمان تنگ بشود ؟؟؟؟؟