sepideh65
پسندها
86

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به به سلام علیکم..خوبیسی لاکوجان؟
    چی کنیم دیگه؟! اختیار دارین ترافیکشم بدون شما صفایی نداره دخترم...ترافیکم ترافیکای شمال..مگه نه سپید؟؟:biggrin:
    وقتی دل شکسته بودم تو رسیدی...
    از زمونه خسته بودم تو رسیدی.....
    " حميد مصدق خرداد 1343"


    *تو به من خنديدي و نمي دانستي
    من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
    باغبان از پي من تند دويد
    سيب را دست تو ديد
    غضب آلود به من كرد نگاه
    سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
    و تو رفتي و هنوز،
    سالهاست كه در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
    و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
    كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت


    " جواب زيباي فروغ فرخ زاد به حميد مصدق"

    من به تو خنديدم
    چون كه مي دانستم
    تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
    پدرم از پي تو تند دويد
    و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
    پدر پير من است
    من به تو خنديدم
    تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
    بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
    سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
    دل من گفت: برو
    چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...
    و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
    حيرت و بغض تو تكرار كنان
    مي دهد آزارم
    و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
    كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
    دوباره ماهی سرخ، دوباره آبی آب
    دوباره عیدی من، غزلای ترد ناب
    دوباره دستای تو، سفره‌ی هفت سین من
    وقت تحویل بهار، ساعت عاشق شدن
    ما باید دوباره بچگی کنیم
    سبزی بهارو زندگی کنیم
    دوباره مادربزرگ رخت نو سوزن زده
    تخم مرغ رنگی هم از قفس در اومده
    ساز پر ناز تو کو؟ نُت به نُت از ما بگو
    از ترانه چکه کن، در بهار شستشو
    قصه‌ی دوباره‌ها، سکه‌ای به نام ما
    دوباره شهزاده‌ای عاشق مرد گدا
    دوباره لمس علف، عطر زاییدن گل
    دوباره رنگین کمون، روی تنهایی پل
    دوباره قایمباشک سر چارراه شلوغ
    دوباره عید دیدنی از غزلهای فروغ
    ما باید دوباره بچگی کنیم
    سبزی بهارو زندگی کنیم
    سر ِ خود را مزن اين گونه به سنگ ،
    دل ِ ديوانه ي تنها ! دل ِ تنگ !

    منشين در پس اين بهت ِ گران
    مدران جامه ي جان را ، مدران !

    مكن اي خسته ، درين بغض درنگ
    دل ِ ديوانه ي تنها ، دل تنگ !

    پيش اين سنگدلان قدر ِ دل و سنگ يكي است
    قيل و قال ِ زغن و بانگ ِ شباهنگ يكي است

    ديدي ، آن را كه تو خواندي به جهان يار ترين
    سينه را ساختي از عشقش ، سرشار ترين
    آنكه مي گفت منم بهر تو غم خوار ترين

    چه دلآزار ترين شد ! چه دلآزار ترين ؟

    نه همين سردي و بيگانگي از حد گذراند ،
    نه همين در غمت اين گونه نشاند ؛
    با تو چون دشمن ، دارد سر ِ جنگ !
    دل ديوانه ي تنها ، دل تنگ !

    ناله از درد مكن
    آتشي را كه در آن زيسته اي ، سرد مكن
    با غمش باز بمان
    سرخ رو باش ازين عشق و سر افراز بمان
    راه ِ عشق است كه همواره شود از خون ، رنگ
    دل ِ ديوانه ي تنها ، دل ِ تنگ !
    سر ِ خود را مزن اين گونه به سنگ ،
    دل ِ ديوانه ي تنها ! دل ِ تنگ !

    منشين در پس اين بهت ِ گران
    مدران جامه ي جان را ، مدران !

    مكن اي خسته ، درين بغض درنگ
    دل ِ ديوانه ي تنها ، دل تنگ !

    پيش اين سنگدلان قدر ِ دل و سنگ يكي است
    قيل و قال ِ زغن و بانگ ِ شباهنگ يكي است

    ديدي ، آن را كه تو خواندي به جهان يار ترين
    سينه را ساختي از عشقش ، سرشار ترين
    آنكه مي گفت منم بهر تو غم خوار ترين

    چه دلآزار ترين شد ! چه دلآزار ترين ؟

    نه همين سردي و بيگانگي از حد گذراند ،
    نه همين در غمت اين گونه نشاند ؛
    با تو چون دشمن ، دارد سر ِ جنگ !
    دل ديوانه ي تنها ، دل تنگ !

    ناله از درد مكن
    آتشي را كه در آن زيسته اي ، سرد مكن
    با غمش باز بمان
    سرخ رو باش ازين عشق و سر افراز بمان
    راه ِ عشق است كه همواره شود از خون ، رنگ
    دل ِ ديوانه ي تنها ، دل ِ تنگ !
    سلام
    فيناله حياتيه ممنون ميشم به من راي بديد.
    .
    .
    http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=152691
    .
    .
    دور دوم نظر سنجي گل پسر باشگاه!(فيناليست ها)
    سلام فينال شروع شد خوشحال مي شم در تبليغ كمكم كني ...لطفا ميشه بمن راي بدي ديگه الان تك نفره شد

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=152691

    سپیده جون ازت ممنونم...
    ادوارد نیست...من به جاش ازت تشکر کردم عزیزم...
    ایشالله که شفا پیدا می کنه...
    در شب سرد زمستانی
    کوره ی خورشید هم ، چون کوره ی گرم چراغ من ، نمی سوزد
    و به مانند چراغ من ، نمی افروزد چراغی هیچ
    نه فرو بسته به یخ ، ماهی که از بالا می افروزد
    من چراغم را در آمد - رفتن همسایه ام افروختم
    در یک شب تاریک
    و شب سرد زمستان بود
    باد می پیچید با کاج
    در میان کومه ها خاموش
    گم شد او از من جدا زین جاده ی باریک
    و هنوزم قصه بر یاد است
    و این سخن آویزه ی لب
    که می افروزد ؟
    که می سوزد ؟
    چه کسی این قصه را در دل می اندوزد ؟
    اموزش زبان شیرازی:

    Yes: ها والووو
    No: نه کاکووو
    Really: ها آآ!
    Oh my god: یا اباافضل
    Take it easy: آمو ولم کن
    Why: برای چی چی؟
    Am i right: می نه؟
    Bye: کاری باری؟!
    My brother : کاکام
    come in : نمی فرماین .نفرمواین
    رو چشوم : Sure
    سلام مهندس.. شیمی احوال چطویه؟ شما از منم بهتر گیلکی صحبت کنید؟:D
    خوبی سپیده جان... وردتونو به این فروم در پیت تبریک میگم امیدوارم حضورتون تداوم داشته باشه.
    در ضمن تولدتونم با 5روز تاخیر مبارک
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا