• سلام دختر خاله. خوبی؟ چه خبرا؟
    چرا می خوای حساب من و برسی؟ مگه من چه هیزم تری بهت فروختم؟؟
    راستی برنامه مون تقریبا مشخص شد. اول میریم تالش. بعد میریم سمت آکام شهر.
    کی بیام خونه تون دختر خاله؟
    جونم قربونت بشم
    دخترم
    گناه داره دختره خوبيه
    من فقط باباي نوام عزيزم
    قربونت بشم ناراحت نشو عزيزم
    تو فقط دخترههههههههههههههههههههه مني
    مگه چی شد حالا؟خب سوال کردم نگفتم که بابای من بشه
    دوست جديده عزيزم
    دارم راهنماييش ميكنم قربونت بشم
    فكر كرد من خيلي پيرم كه تو دخترمي
    عزيزم
    خدا نكنه مگه من مردم بذارم او بري
    خدا حرفشو گوش نكن
    منو ببر اين جوونه بزار زندگيشو كنه
    قربونت بشم زندگي كن و لبخند بزن به خاطر اونايي كه از لبخندت انرژي ميگيرن
    سلام عزيزم
    چطوري دخترم
    منم كلي گوش دارم واسه شنيدنه حرفاتتتتتتتتتتتتتتتت
    سلام عزيز
    خوبی؟
    چه کمکی از دستم برمياد؟ در حدی که بدونم و بتونم حتما کمک میکنم.
    سلام جیگر طلا خوبی؟
    خیلی بی معرفتی چرا نمیایی خونمون؟
    4 روز دیگه عیده خجالت نمیکشی میخوای اون موقع بیایی....؟
    سریع میایی خونمون ... همین که بهت گفتم .... فهمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    رو حرف من حرف نمیزنی..... ساکت ....صداتو نشنوم....
    عزیز دلم چرا ناراحت میشی حالا ،تو پرسیدیکه چکار کرده بود مگه؟؟؟؟
    نه بابا براش کفم زدن ولی نمره اش پایین میشه
    ولی در حالت کلی دفاع اینجوریه، وقتی دفاع بچه ها رو میبینما با خودم میگم بیخیال دفاع
    کاری نکرده بود. ببین سر جلسه دفاعیه، دانشجو از پایان نامه اش دفاع میکنه، بعد استاد ممتحنا سوال و ایراد میگیرن ازشو اون باید دفاع کنه اگه نتونست استاد راهنماش باید دفاع کنه، حله؟
    آنچه می خواهیم نیستیم، آنچه هستیم نمی خواهیم، آن چه دوست داریم نداریم، آن چه داریم دوست نداریم.. اما عجیب است که هنوز زنده ایم و امیدوار به اینکه روزی ، جایی، در کنار کسی، بالاخره خوشبخت خواهیم شد!..
    آن سوی ناکامی ها خدایی هست که داشتنش جبران همه ی نداشتن هاست..
    نمی دونم چرا دلم مدتیه غصه داره، مدتیه از تو چشام بارون سختی میباره، نمی دونم چرا شبا با غصه هم خونه میشم، وقتی ستاه درمیاد راس راسی دیوونه میشم، شاید به آخر رسیدم، رفتن علاج دردمه، واسه همین دنیا دیگه برام مثل جهنمه..
    یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه، نه اینکه هیزمش زیاد بشه! تبر ما انسان ها باورهامونه نه آرزو هامون!
    مهربانی را از وقتی یاد گرفتم که پسری آسمان نقاشیش را سیاه کشید تا پدر زحمتکشش دیگر در آفتاب نسوزد..
    بی تو طوفان زده ی دشت جنونم، صید افتاده به خونم، بی من از کوچه گذر کردی و رفتی، بی من از شهر سفر کردی و رفتی، قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم، تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم، تو همه بود و نبودم، تو همه شعر و سرودم، من و یک لحظه جدایی؟! نتوانم! بی تو من زنده نمانم..
    هر ثانیه که می گذرد چیزی از تو را با خود می برد. زمان غارتگر غریبی است،همه چیز را بی اجازه می برد. تنها یک چیز را همیشه فراموش می کند: "حس دوست داشتن تو را.."
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا